آداب حرب مغول درتاریخ جهانگشای جوینی

آداب حرب مغول درتاریخ جهانگشای جوینی
DR. RUKİYYE HİMMETİ
-DR. ABDULLAH VELİPUR 
ÖZ
Tatar ulusunun Cengizhan’ın çıkışından sonra bedevi yaşamları gereği
yaşamın çeşitli alanlarında uyguladıkları özel töreleri ve adetleri
vardı. Bu törelerin en önemlisi Atâmelik Cuveynî’nin, Moğol sarayında
uzun süren varlığı nedeniyle çok iyi bilgidiği ve hemen hemen tamamını
Tarih-i Cihanguşa’da aktarmış olduğu Moğol askeri strateji ve savaş töreleriydi.
Bu makalede tarih ve edebiyat alanındaki araştırmacılara Moğol
ulusu tarihinin karanlık köşelerinin aydınlanması amacıyla bu edebitarihi
değerli eserden faydalanılarak Moğolların savaş adetleri ve törelerini
sunmaya çabaladık.
Anahtar Kelimeler: Adetler ve töreler, Moğol, Tarîh-i Cihânguşâ, Savaş,
savaş stratejisi.
ABSTRACT
Tatar people after the insurrection of Genghis Khan, due to their
primitive life had special Customs in different fields of life. One of the
most important customs، was the Mongol campaign that Atamalek
Joveyni because his continued present in Mongolian court had great
knowledge about them، and almost all of them have written in »Tarikhe
Jahangsha«. In this paper, using this valued historical – literary text، we
exploit all Mongolian customs to clear the dark corners of the Mongolian
people history, for researchers of history and literature.

 DR. RUKİYYE HİMMETİ, Peyâm-i Nur Üniversitesi Fars Dili ve
Edebiyatı Öğretim üyesi. Email: ro.hemmati@yahoo.com
 DR. ABDULLAH VELİPUR, Peyâm-i Nur Üniversitesi Fars Dili ve
Edebiyatı Öğretim üyesi. Email: vabdollah@yahoo.com.
242 DR. RUKİYYE HİMMETİ-DR. ABDULLAH VELİPUR
Key words: Customs، Mogul ،Tarikhe Jahangoshaye Joveyni War.
چکیده
قوم تاتار پس از خروج چنگيزخان به اقتضاي زندگي بدوي خود داراي آداب و رسوم
خاصي در زمينههاي مختلف زندگي بودند. از جملة مهمترين اين آداب، آداب جنگ و
لشكركشي مغول بود كه عطاملك جويني به دليل حضور طوالني خود در دربار مغوالن
از آنها آگاهي زيادي داشته و تقريباً تمامي آنها را در تاريخ جهانگشا آورده است. در
اين مقاله با استفاده از اين متن گرانسنگ تاريخي– ادبي به استخراج آداب و رسوم
حرب مغوالن ميپردازيم تا گوشههاي تاريك از تاريخ قوم مغول بر پژوهشگران عرصة
تاريخ و ادبيات روشن شود.
كلید واژهها: آداب و رسوم، مغول، تاريخ جهانگشا، جنگ و لشكركشي و...
مقدمه
دوره تسلط مغول بر آسياي شرقي و به ويژه ايران و ممالك اسالمي تا مرزهاي اروپا
و به دنبال آن تشكيل دولت عظيم ايلخانان، يكي از شگفت انگيزترين ادوار تاريخ جهان
است. حمله مغول و تسلط آن قوم بر ممالك اسالمي را عصر زوال و انحطاط و سقوط
فرهنگ و تمدن اسالمي دانستهاند. ميتوان گفت كه اين عصر در تاريخ دوره اسالمي
نقطه عطف اساسي است. با هممرز شدن دولت امپراطوري چنگيزخان با حدود قلمرو
سلطان محمد خوارزمشاه، روابط اين دو كشور نخست دوستانه و طبيعي بود ولي به
دنبال آن، قتل و كشتار تجار مغولي در اترار توسط حاكم آنجا، عداوت و خصومت
چنگيزخان را نسبت به اين مناطق برانگيخت. البته تاريخ نويسان علل اساسي ديگر را
نيز در اين حمالت خانمانسوز چنگيزخان به اين مناطق برشمردهاند كه يكي از
مهمترين آنها روحيه خاص جهانگشايي چنگيزخان بود. وي بهانهاي مي جست تا اين
هدف و آرزويش را به منصه ظهور بنشاند. اغلب مورخين از نوع لشكركشيها و تخريب
مناطق مختلف توسط مغوالن مطالبي در كتابهايشان آوردهاند كه در اين ميان تاريخ
جهانگشاي جويني يكي از مهمترين آنهاست. به جهت حضور جويني در اكثر وقايع آن
زمان، مطالب اين كتاب موثق و قابل اعتماد است. لذا نگارنده با در نظر داشتن اين مهم
243  آداب حرب مغول درتاریخ جهانگشای جوینی
پس از بررسي سه جلد تاريخ جهانگشاي جويني، تصحيح عالمه محمد قزويني، به
مواردي از اين نوع لشكركشي و تخريبها دست يافت كه درساير كتابهاي نوشته شده
در اين زمينه،كمتر به چشم مي خورد. لذا در طي اين مقاله به تمام آنها پرداخته مي
شود.
تشکیالت سپاهی مغوالن
چنگيزخان به سپاه به عنوان عاملي بزرگ در جنبش گسترش طلبانه و تسخير
ممالك اطراف، به دليل روحيه جهانگشايي خود، اهميت خاصي معطوف مي داشت. وي
از روي نمونه هاي ديرينه مغول براي ترتيب و تنظيم لشكر شيوه اي را انتخاب كرد كه
در دورههاي بعدي يعني دوره قاآنها نيزسرمشق قرار گرفت. نظر به اهميت لشكركشي
هاي مغول در تسخير سرزمين هاي مختلف، در اين مقاله مواردي كه به ترتيبات
لشكري مغول، مناصب لشكري و شيوه لشكركشي و نوع جنگ و انواع اسلحه و همچنين
رفتار مغول با مردمان مناطق غارت شده، مربوط هستند، مورد بررسي و تحليل قرار مي
گيرد.
1 -ترتیبات و دسته بندی لشکریان
قشون چنگيز به لشكر هاي ده هزار نفري كه هركدام را يك تومان مي گفتند،
تقسيم مي شد. هر تومان منقسم بود به ده قسمت هزار نفري)هزاره( و هر هزاره به ده
قسمت صد نفري)صده( و هر صده به ده، دهه. كوچكترين واحد سپاه را دهه تشكيل
ميداد كه در تحت فرماندهي يكي از سپاهيان قرار داشت و از گروههاي اميران، يك
نفر، امير صد نفر و از گروه اميران صد، يكنفر امير هزار نفر و همينطور تا اميران گروه ده
هزار نفري كه اميرتومان ناميده مي شدند، و همگي با هم سپاهي واحد را تشكيل مي
دادند. در تاريخ جهانگشاي جويني نيز به مواردي از ترتيبات لشكر مغول به همين شيوه
بر مي خوريم. چنانكه جويني در معرفي لشكرگاه مغول مي نويسد: » و عرضه گاه و
شمار لشكر را وضعي ساخته اند كه دفتر عرض را بدان منسوخ كرده اند و اصحاب و
نواب آنرا معزول. تماميت خلق را ده ده كرده و از هر ده يك نفس را امير نه نفر ديگر
كرده و از ميان ده امير يك كسي را امير صد نام نهاده و تماميت صد را در زير فرمان او
244 DR. RUKİYYE HİMMETİ-DR. ABDULLAH VELİPUR
كرده و بدين سبب تا هزار شود و به ده هزار كشد، اميري نصب كرده او را امير تومان
خوانند و بدين قياس و نسق هر مصلحتي را كه پيش آيد، به فردي يا چيزي احتياج
افتد به امير تومان حوالت كنند، امير تومان به امير هزار، برين قياس تا به امير ده
رسد...«)جويني: 1382 ،ج1ص22 ،)گويا همين امير تومان به عنوان عارض لشكر و
حاكم آن به شمار مي رفته است و به استناد گفته جويني، دفتر عرض و يا لشكر نويسي
موجود نبوده است.
همچنين سپاه مغول در لشكركشي ها به قسمتهاي جناح راست، جناح چپ و قلب و
طاليه تقسيم مي شدند. در دوره هاي قبل از مغول نيز اين ترتيبات لشكري وجود
داشته است. »جناح به معني بال است و جناح لشكر كنارة لشكر است. يعني آن عده از
سپاهان كه در يكي از دو جانب چپ و راست موضع گيرند. «)انوري: 1377،ص 129 )
»قلب ، ميانة لشكر ، و هر لشكري پنج جهت دارد. ميسره، ميمنه، ساقه، قلب «
)همان:ص 138 « .)طاليه ظاهراً مأخوذ از طليعه يا جمع آن طاليع است و آن گروهي
از سپاهيان بود، كه پيشاپيش لشكر حركت ميكرده تا از وضع دشمن آگاه شود. «
)همان:ص 138 )مواردي از اينگونه تعبيههاي لشكر مغول در تاريخ جهانگشا آمده
است.» چنگيز خان پسران و امراي بزرگ و نونيان و هزاره و دهه و صده را مرتب و
مبين كرد و جناحين و طاليه معين و ياساي نو فرمود. «)جويني: 1382 ،ج1ص62.)
ترتيب لشكر هالكوخان در حركت به بالد غربي نيز به همين شيوه بود.» سوغونجاق
نوين و بايجو نوين در مقدمه راست رفته بودند. بر راه اربل ، ميمنه از راه كوههاي
شهرزوز و دقوق و كيت بوقا نوين و انكيا نوين بر ميسره از جانب كريت و بيات و پادشاه
در قلب لشكر بر راه كرمان شاهان و حلوان حركت فرمود.« )همان، ج3
صص282و283.)
همچون دوره هاي پيشينِ حكومت در ايران، امراي بزرگ و شاهزادگان مغول در
قلب لشكر قرار داشته اند.» چون الغ نوين روان شد بر جناحين امرا تعيين كرد و در
قلب او به نفس خويش و مقدمه بر سبيل طاليه در پيش انداخت. )همان، ج 1 ص
)118
245  آداب حرب مغول درتاریخ جهانگشای جوینی
2 -مناصب لشکری
الف - امیر تومان و امیر هزار
كه شرح آنها پيشاپيش آمد، جزو مناصب لشكري بوده اند. امير تومان، ده هزار نفر
و امير هزار، كسي بوده كه هزار نفر از لشكريان تحت فرمان وي بوده اند. فرماندهان يا
اميران تومان اغلب از بزرگان مغول بودند كه خود رياست قبيله اي را برعهده داشتند.
جويني مي نويسد: » اميرارغون از قبيله اويرات است و پدر او تايجو امير هزار بود.«
)همان: ج2 ص242)
ب- رئیس سپاه
رئيس كل سپاه كه فرماندهي كل نيروها را عالوه بر شخص فرمانروا برعهده داشت،
» در ميان مغوالن گويا بيگلر بيگي و در ميان ايرانيان امير االمرا يا مير ميران مي
ناميدند « )اشپولر: 1368،ص 339 )چنگيزخان اين وظيفه را برعهده تولي پسر بزرگ
خود محول كرده بود. جويني در ذكر ابناي چنگيزخان آورده: » و تولي را به ترتيب و
توليت جيوش و تجهيز جنود ترجيح نهاده.« )جويني: 1382 ،ج1 ص 29)
ج- امیر جیوش و سرخیل چریك
گويا امير گروه سواران لشكر، امير جيوش يا امير لشكر ناميده مي شد. چنانكه
سرخيل چريك پياده نيز امير گروه پيادگان لشكر بود. در چند جا از تاريخ جهانگشا نام
اين منصب آمده.» و لشكر بر شدت صابر، و بر رفاهيت شاكر،و در سرّاء و ضرّاء امير
جيوش را مطواع.« )همان: ج 1ص 21)
د- نونیان
» جمع نوين، نويين، نوئين، فرمانده سپاه، امير ده هزار « )خاتمي: 1380 ،ص188
و نيز شريك امين، ذيل همين مدخل( گويا نوينان همان فرماندهان سپاه بودهاند كه
به زبان مغولي نوين ناميده مي شدند. جويني مي نويسد: » چنگيزخان پسران بزرگتر و
246 DR. RUKİYYE HİMMETİ-DR. ABDULLAH VELİPUR
نوينان را با لشكرهاي بسيار به هر موضعي فرستاد.« )جويني: 1382 ،ج2 ص76 « ) هر
دو نوين با عددي اندك به خدمت چنگيزخان رفتند.« )همان: ج2 ص 138)
ه- پیاده و سوار
پياده و سوار نيز جزو اصطالحات لشكري دوره مغول بوده كه در تاريخ جهانگشا به
آن برخورد ميكنيم وگويا پيادگان در مقابل سوار در جنگ به صورت پياده جنگ مي
كردند. ناگفته نماند كه قسمت اعظم سپاهيان مغول سواركار بودند و احتماالً واحدهاي
پياده را اسراي جنگي تشكيل مي دادند.
و- محافظان
در مورد اصطالحي كه به معني محافظان باشد مطلبي بدست نيامد. جويني يكبار از
محافظان لشكر مغول سخن ميگويد: » و از لشكر بيروني بيست هزار مرد بود مقدم
ايشان كيوك خان... وقت غروب خورشيد با اكثر قوم از حصار بيرون ميآمد. چون به
كنار جيحون رسيدند محافظان طاليه لشكر بر او افتادند و از او اثر نگذاشتند.« )جويني:
)80 ص 1ج، 1382
3 -اسلحه وابزار جنگی مغوالن:
سالح هايي كه مغوالن هنگام كشور گشايي و حمله به مناطق غربي مغولستان
داشتند، حاكي از اين امر است كه آنان سوار كاراني ماهر بوده اند و همچنين آهن در
اختيار داشته اند. اصليترين سالح آنها چنانكه از منابع موجود بر مي آيد، تير و كمان
بوده است. آنان از شمشير نيز به عنوان آلت كشتار استفاده ميكردند. جويني از بعضي
ازسالحهاي آنان هنگام حمله به ممالك سلطان خوارزمشاه و مناطق مختلف ايران نام
مي برد.
الف- شمشیر
247  آداب حرب مغول درتاریخ جهانگشای جوینی
»حربه آهنين و فوالدين معروف وآن را انواعي بوده است. شمشير مهمترين و با
ارزشترين حربه در جنگها بوده است.« )انوري: 1377 ،144)
در تاريخ جهانگشا آمده: » خاليق را كه زير شمشير جسته بودند شمار كردند.«
)جويني: 1382 ،ج1 ص95)
ب- منجنیق
»جمع آن مجانيق، آلتي فالخن مانند و بزرگ كه بر سر چوبي تعبيه كنند و سنگ و
خاك و آتش را در آن كرده به طرف دشمن اندازند. «)انوري: 1377 ص 146 )در دوره
مغول منجنيق در جنگها بيشتراستفاده مي شد و آنها در استفاده از آن آلت، ماهر بوده
اند. چنانكه جويني نيز مي نويسد. » چنگيزخان به نفس خويش سوار گشت و تماميت
حشم را بر مدار شهر بداشت و از اندرون و بيرون جنگ را مستعد گشتند و از گشاد
منجنيق وكمان، تير و سنگ پران شد...« )جويني: 1382 ،ج1 ص 93)
ج- نفط
به عنوان ماده آتش زا در جنگها مورد استفاده قرار مي گرفت. مغول در هنگام
استخالص جايي)به ويژه خوارزم( محله ها و كوچه هاي آنجا را آتش مي زدند. » و
لشكر به قوارير نفط دور و محالت ايشان مي سوختند.« )جويني 1382 :ج1ص 100)
د- تیر
» از سالحهاي متداول همه ادوار تاريخ تا اين اواخر بوده است و آن چوب راست و
باريك بوده با نوكي آهنين و گاه زهر آلود كه با كمان پرتاب مي كرده اند. « )انوري:
1377 ،ص146 «)و به تير و منجنيق، خاليق را بر يكديگر مي دوختند« )جويني:
)100ص 1ج،1382
ه- نیزه
248 DR. RUKİYYE HİMMETİ-DR. ABDULLAH VELİPUR
» نيزه چوب يا نيي دراز كه بر سر آن آهني نوكتيز تعبيه كرده باشند و آن سالحي
بود كه در جنگ بكار مي بردند« )معين: 1375 ،ج 4 ذيل همين مدخل(. » تير پران بر
آن قوم مقدم كردند و بعد از آن شمشير و نيزه را محكم و ايشان را مي راند.« )جويني:
)98 ص 1ج، 1382
و- كمان
»و از جانبين تنوره جنگ بتفسيد و بيرون منجنيقها راست كردندوكمانها را خم
دادند و سنگ و تير پران شد.« )همان: ج1 ص82)
ز- عراده
» معرب اراده كه باآن سنگ بر قلعه ها پرتاب مي كردند
.
)145 ،1380 :خاتمي« )
در استخالص بخار آمده: » و از اندرون عراده و قاروات نفط روان...« )جويني: 1382،
ج1ص82)
ح- خرك:
»چيزي كه بدان رخنه كنند« )خاتمي: 1380 ،115 )وسيله اي بوده براي رخنه
كردن و برانداختن برج و باروها و حصار هاي بلند براي نفوذ در داخل شهرها. » و در
چهارم صفر... بظاهر شهر نزول كردند و لشكر بكبس خندق و استعداد آن از خرك و
منجنيق و نردبان و غيره آن اشتغال نمودند...« )جويني: 1382،ج1ص69)
ط- نردبان:
آلتي از چوب بوده براي صعود به باره هاي بلند، و براي باال رفتن از ديوار قلعه ها از
نردبان استفاده ميكردند. » چون پلها بسته شده و مردان نردبان به حصارها باز نهادند.
ايشان نيز در حركت آمدند...« )جويني: 1382 ،ج1ص 69)
249  آداب حرب مغول درتاریخ جهانگشای جوینی
ی- كمان گاو
از جمله سالحها و كمان مخصوصي بود كه توسط استادان ختايي ساخته شده بود و
لشكريان هالكوخان در حمله به بالد غربي از آن استفاده مي كردند. » و كمان گاو را
كه اساتذه ختايي ساخته بودند آماج آن مقدار دو هزار و پانصد گام بر آن كون خران
چون جزآن درمان نداشت بر كار كردند...« )جويني: 1382 ،ج3ص 128)
4 -عدد لشکریان مغول و شیوه انتخاب از بین لشکریان در جنگها
در مورد تعداد سپاهيان مغول اطالعي دقيقي در دست نيست. از تاريخ جهانگشاي
جويني نيز در اين مورد، مطلبي بدست نيامده است. گزارشيهايي كه تعداد سپاهيانِ
كمكيِ كشورهاي تحت نظر مغول را صد هزار يا بيشتر نقل مي كنند، بي ترديد مبالغه
آميز است. » رشيد الدين گزارش مي دهد كه در زمان صلح صد و بيست و نه هزار
سپاهي )قشون( در اختيار مغول بوده، و در هنگام جنگ به يك ميليون و چهارصد هزار
تن )چريك( مي رسيد. طبق محاسبه بارتولد در حمله چنگيز خان به قلمرو خوارزمشاه
. صد و پنجاه هزار و دويست سپاهي شركت داشته اند
» )اشپولر: 1368،ص 339 )با
توجه به اين گزارشها به نظر مي رسد كه سپاهيان در لشكركشيها نظر به اهميت آن
لشكركشي انتخاب مي شدهاند. شيوه انتخاب نيز به گونة خاصي بوده. جويني شيوة
انتخاب لشكر هالكوخان و همچنين شيوه انتخاب لشكر در زمان كيوك را چنين شرح
مي دهد. » و در شهور سنه... بر ترتيب تدبير مصالح برادر ديگر هالكو اقبال نمود و او را
به ضبط جانب غربي نامزد فرمود و بر منوال تنفيذ قبالي از لشكرهاي غربي و شرقي از
هر ده نفر، دو نفر معين شد و از پادشاهزادگان يكي برادر خردتر سبتاي اغول را در
مصاحبت او موسوم كرد... «)جويني: 1382،ج 3 ص 90)
همچنين كيوك » امر فرمود تا از طرف هر پادشاهزاده از ده نفر دو نفر بدو پيوندند و
آنچه در آن حدند تمامت بر نشينند و از تازيك از ده، دو بروند...« )همان: ج1 ص 211
5 -آداب جنگ ولشکركشی مغوالن
الف- ایلچی فرستادن و به ایلی خواندن
250 DR. RUKİYYE HİMMETİ-DR. ABDULLAH VELİPUR
رسم چنگيز خان و ديگر دست نشاندگان وي در حمله به منطقهاي اغلب چنين بوده
كه ايلچي و يا رسول به آنجا مي فرستادند و پيشاپيش بزرگان و مردمان آنجا را به
تسليم شدن و ايلي مي خواندند. اگر ايل مي شدند از تعرّض بدانجا دست مي كشيدند
و در صورت ياغيگري يعني عصيان و نافرماني، قتل عام، غارت و ويراني بر مردم آن
شهر نازل مي شد. ياساي )قانون( چنگيزخان در حمله به جايي چنين بود كه» و در
امثله كه به اطراف مي فرستادست و ايشان را به طواعيت مي خوانده، چنانكه رسم
جبابره بزرگ بودست كه بكثرت سواد و شوكت عدت و عتاد تهديد كنند هرگز تخويف
ننمودست و تشديد وعيد نكرده. بلكه غايت انزار را اين قدر مينوشته اند كه اگر ايل و
منقاد نشوند ما آنرا چه دانيم. خداي قديم داند...« )جويني: 1382،ج1ص 18 « )و چون
ياسا و آذين مغول آنست كه هر كس ايل و مطيع شد از سطوت و معرت و بأس ايشان
ايمن و فارغ گشت و متعرض اديان وملل نه اند.« )همان: ج1ص11)
مواردي از اينگونه رفتار مغوالن آورده مي شود. » از بخارا حشري بزرگ براند و در
راه به هركجا برسيد از ديهها كه ايل مي شدند تعرّض نمي رسانيد و هر كجا كه
ممانعتي مي كردند چون سرپل و دبوسيه، لشكر به محاصرة آن مي ماند.« )همان:
ج1ص92)
» و هر چه بنزديكي آن بود تمامت ايلچيان فرستادند و ايل كردند و ايلچي به
نزديك رانا فرستاد به اول ايلي قبول كرد بعد از آن ثبات ننمود لشكر بفرستاد تا او را
بگرفتند و بكشتند.« )همان: ج1 ص109)
ب- رسم ترغو و نزل فرستادن ملوك به خان مغول برای اعالم ایلی
ترغو: » طعام و شراب، نزل. غذايي كه پيش مهمان آرند ] سور و مهماني[ پارچه
ابريشمي ظريف و ابريشم قرمز را نيز گفته اند. « )خاتمي: 1380 ،98 )موقعي كه خان
مغول به در شهري مي رسيد و مردم را به ايلي مي خواند اگر بزرگان شهر با هدايا و
پيشكش يا به اصطالح مغول با ترغو به استقبال او مي آمدند و علوفة لشكر و خراج الزم
را مي دادند، چنگيزخان متعرّض شهر آنان نمي شد. چنانكه » چنگيزخان از معبر عبور
كرد و متوجه بلخ شد ومقدمان پيش آمدند و اظهار ايلي و بندگي و انواع ترغو و
پيشكشي، پيش كشيدند. « )جويني: 1382 ،ج1 ص 103)
251  آداب حرب مغول درتاریخ جهانگشای جوینی
ج- مناطق ایل شده می بایست خدمت خان مغول لشکر می فرستادند
به نظر مي رسد كه اين كار نشان ايلي و بندگي بوده است. » هوالكوخان ايلچي به
خليفه فرستاد كه گفته اي من ايلم، نشان ايلي آن باشد كه چون ما به ياغيي برنشينيم
ما را به لشكر مدد دهي.« )همان: ج3ص280 « )چون چنگيزخان به حد قياليغ رسيد
از امراي آن ارسالن خان پيشتر به ايلي و بندگي تلقي كرد و از بأس سياست او به تضرع
و اصانت نفس و مال توقي نمود و به عاطفت او اختصاص يافته در عداد حشم او با
مردمان خويش روان شد و از بيشباليغ ايدي قوت با خيل خود و از المايغ سقناق تكين
با مردمان خود كه مرد حرب بودند بخدمت او پيوستند و مكثر سواد او شدند. ابتداي كا
ر به قصبه اترار رسيدند.« )همان: ج1 ص 63)
د- نوع تخریب و ویرانی مغول در سرزمینهای مغلوب
عموماً ديده مي شود كه مغول هنگام ايل شدن منطقه اي نيز، به تخريب شهر و
فصيل مشغول ميشدند. چنانكه در هنگام استخالص سمرقند توسط لشكر چنگيزخان
اهالي،» وقت نماز را در دروازه نمازگاه بگشادند و در عناد دربستند تا لشكر مغول
درآمدند و آنروز به تخريب شهر و فصيل مشغول بودند و اهالي شهر پاي در دامن عافيت
كشيدند و ايشان را تعرضي نميرساندند.« )همان: ج1ص94 )در ذيل نمونه هايي از نوع
ويراني به دست مغوالن آورده مي شود.
د.1-آتش در محله ها انداختن
نوع ديگر از تخريب و ويراني مغوالن آتش انداختن در محله ها و ويراني شهرهايي
بودكه ساخت آنها عموماً از چوب بود. » بيشتر از شهر به چند روز سوخته شد. «
)همان: ج1ص 82)
د.2-محاصره كردن و منجنیق نصب كردن
252 DR. RUKİYYE HİMMETİ-DR. ABDULLAH VELİPUR
شايعترين شيوه حملة مغول به مناطق مختلف محاصره كردن و آلت منجنيق
نهادن بود. در ذكر واقعه خوارزم » جغتاي و اكتاي با لشكري چون سيل در انحداد و
مانند عاصفات رياح در اختالف برسيدند و بر سبيل تفرج در مدار شهر طواف كردند و
ايلچيان بفرستاند واهالي شهر را به ايلي خواند و تماميت لشكر چون دايره بر مركز
محيط شدند... و به ترتيب آالت جنگ از چوب و منجنيق و سنگ مشغول گشت...«
)همان: ج1 ص99)
د.3-آب بر منازل بستن
شيوة ديگر از ويراني مغول در شهرها، آب بستن بر محله ها و خانه ها و... بوده
است. » چون خبر اضطراب و آشوب بخدمت قاآن رسيد... فرمان رسانيد... از ديار
خراسان ديار نگذارند و آب بر منازل و مساكن ايشان بندند. « )همان: ج2 ص 221)
6 - رفتار مغول با مردمان سرزمینهای استخالص شده
الف- به صحرا راندن و شمار كردن و سپس قتل عام مردمان
بعد از تخريب مناطق استخالص شده، مغول را عادت برين بود كه مردمان را از زن
و مرد و كودك به صحرا مي راندند. اين كار آنان نوعي سرشماري براي قتل عام بوده
است.
البته پس از قتل عام، در بعضي از شهرها مردان جوان را به حشر مي بردند. تا به
عنوان چريك پياده در جنگها از آنان استفاده كنند. پس ازاستخالص بخار » تماميت
اهالي شهر را از مرد و زن و قبيح و حسن به صحراي نمازگاه راندند. ايشانرا به جان
بخشيدند. جوانان و كهول را كه اهليت آن داشتند به حشر سمرقند و دبوسيه نامزد
كردند...« )همان: ج1 ص83)
ب- شحنه گذاشتن در شهرها پس از استخالص جایی
مغول براي حفظ امنيت نظامي شهرهاي استخالص شده و همچنين براي جلوگيري
از تعرّض به آنجاها توسط ديگران، بعد از ايل شدن اهالي آن سرزمين يا شهر، شحنهاي
253  آداب حرب مغول درتاریخ جهانگشای جوینی
با عنوان باسقاق در آنجا ميگذاشتند. » و باسقاقان كه جور ماغون در هر طرف گذاشته
بود قراجه و تركان او را بكشند.« )همان : ج2 ص 220)
» و او ] جنتمور[ را وقت استخالص خوارزم از قبل خويش باسقاق خوارزم گرداند.«
)همان: ج2 ص 218)
ج- مغول به ویژه چنگیزخان طبق یاسای خود اهل صنایع را آسیب نمی
رساندند.
در هنگام قتل و غارت شهري، مغول به علت عالقه به اهل صنعت و پيشهوران آنها را
جدا كرده، به مغولستان و يا تركستان مي فرستادند. و گويا همين امر موجب جستن
آنان از زير شمشير مغول بوده است.
در هنگام استخالص فناكت: » محترفه و صناع و اصحاب جوارح را معين كردند و
جوانان را از ميان ديگران به حشر بيرون آوردند. «)همان: ج1ص 70)
نيز در استخالص بخارا »آنچه از شمشير باز پس مانده بودند از رعايا و ارباب حرف
بعضي را به حشر بردند و قومي را جهت حرفت و صناعت...« )همان: ج1ص 66)
د- كسب اجازه و فرمان از چنگیزخان در حمله به جایی
چنانكه ازگزارشهاي تاريخ جهانگشا برميآيد، لشكريان مغول به هنگام جنگ با
جايي مستقيماً از چنگيزخان كسب اجازه مي كردند. در رويارويي سلطان جالل الدين
خوارزمشاه با لشكريان مغول اين امر، محسوس است. » آنجا با سلطان مصاف دادند
سلطان جالل الدين غالب آمد لشكر مغول با خدمت چنگيزخان رفتند.« )همان: ج2ص
)196
و هنگاميكه سلطان محمد براي اولين بار با آنها دچار شد. » لشكر مغول در دامن
جنگ چنگ نميزدند و آهنگ كشيده مي داشتند و مي گفتند ما را از چنگيزخان اجازة
محاربت تو نيست ما به مصلحتي ديگر آمده ايم...« )همان: ج2 ص 102)
254 DR. RUKİYYE HİMMETİ-DR. ABDULLAH VELİPUR
ه- مغول به ویژه چنگیز خان شفاعت بزرگان و ائمه و سادات شهر را می
پذیرفتند و به آنها آسیب نمی رساندند
در هنگام استخالص سمرقند »قاضي و شيخ االسالم با قومي از دستاربندان
چنگيزخان مبادرت نمودند وبريقات مواعيد او مستظهر و واثق گشتند.« )همان:
ج1ص193)
و- شیوه مال گرفتن از مغلوبین
به هنگام بخشيدن جان مردم مغلوب، چنگيزخان را رسم بر اين بود كه به عنوان
خراج از آنان مالهاي نقد )پول نقد( ميگرفت و اين تكليف اغلب بر عهده مستظهران و
متموالن منطقه اي بود. ناگفته نماند كه به قول جويني » مغول را در ابتداي به زر و
جواهر التفاتي نبود. چون جنتمور متمكن شد. اين بزرگ اظهار كفايت را مال در دلهاي
ايشان شيرين كرد. ] به طوريكه[ سرمايه همه باليي ساخته بهر كجا كه رسيدي و گذر
ايشان بودي جماعتي كه ايل شدندي مالي بر اهل آن حكم كردي و موضعي كه به بأس
و قتال بگرفتندي، اهالي آنرا شكنجه عقوبت كردندي... و جماعتي كه برايشان ابقايي در
حساب بودي جانها به زر خريدندي.« )جويني: 1382 ،ج1 ص 269)
چنانكه به هنگام استخالص سمرقند » بر بقايا كه اجازه مراجعت يافتند... دويست
هزار دينار بر مستظهران حكم كرد و ثقه الملك و امير عميد بزرگ را كه از كبار مناصب
سمرقند بودند به تحصيل آن نامزد...« )همان: ج1ص96)
البته مغول داراي ساير آداب جنگي نيز بوده اند كه با تأمل بيشتر در ساير نوشته ها
وكتابهاي آن دوره ميتوان به تمام آنها دست يافت. و اين امر نياز به يك تحقيق
گسترده دارد كه در پژوهشهاي بعدي به آنها مي پردازيم.
نتیجهگیری
با توجه به آنچه گذشت ميتوان چنين نتيجه گرفت كه طوايف مغول كه تحت
سركردگي چنگيزخان به ممالك آسياي شرقي و مركزي و غربي حمله كردند، اشتغال
به جنگ و سپاهيگري شغل غالب مردم بود و استادي و مهارت خاصي در آداب تغلّب و
255  آداب حرب مغول درتاریخ جهانگشای جوینی
تسلط بر دشمنان خود را داشتند. چنگيزخان بعد از آنكه قبايل مختلف را تحت فرمان
خود درآورد براي ادارة امور كشوري و لشكري خود چندين شغل را معين كرده بود كه
مشاغل جنگي از مهمترين آنها به شمار ميرفته است. شيوة لشكركشي و ساختار سپاه
چنگيزخان و آداب و رسوم مربوط به آن از موارد جالب توجهي است كه نشان از
تيزهوشي و فراست وي دارد. موارد زيادي از اين گونه آداب و رسوم در طي اين مقاله
استخراج شده است و طيف وسيعي از ياساها و قوانين چنگيزخان كه در ساير كتب
تاريخي به آنها اشارهاي نشده است، مورد بررسي قرار گرفت كه به خوبي ميتواند در
مطالعات مردمشناسي دورة مغول و همچنن روشن كردن زواياي تاريك تاريخ وادبيات
اين مرز و بوم مفيد باشد.

Konular