تعلیم وتربیت ازمنظر سعدی
تعلیم وتربیت ازمنظر سعدی
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
ÖZET
ABSTRACT
Sa'di Shirazi ,the poet of seventh century, is one of the poets and
eloquent speakers who pays attention to education and has educational
and moral ideas posted in stories and fictions and allegories.
Since there are a lot of advices and percepts beyond his two mysterious
books, Golestan and Boostan, this research tries to analys his educational
vote with descriptive approach. Results show that childhood
and teenagery ages are the most important years for improving educational
steps. He believes, both genetic and environment affect the
childs education. And he also mentions the individual variations as an
effective parameters in education. This research clamied that the relation
between science and action are important in education.
He recongnized its important to motivate childs to work and act and
decline and blame laziness. He improves this approach to education
by using advices and telling stories and also questions with answers.
His most important aim is to educate people to be the righteous creation.
Urmiye Üniversitesi Edebiyat Fakültesi Öğretim Üyesi, email: fatememodarresi@yahoo.com.
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
244
Key words: Sa'adi, education, individual variations, genetic and environment,
science and action, advice.
چکیده
سعدی شیرازی، شاعرو متفکّر بزرگ ايران در سدۀ هفتم ايران، بیش از هر شاعر و
سخنور خاور زمین، به تعلیم و تربیت انديشیده و نظرات تربیتی و اخالقی روشنی را در
کسوت تمثیلها و داستانها و حکايات بسیار رسا، شیوا و جذاب و روشن بیان داشته است.از
آن جايی که در هر حکايت، داستان و گفتاری از گلستان و بوستان اين دو اثر ماندگار پند
و اندرزی نهفته است، اين پژوهش برآن است تا آرای تربیتی او را به روش تحلیلی توصیفی
موردبررسی ومداقه قراردهد تا الگوی تربیتی واخالقی راکه اين شاعرانسان گرا به روشنی
در سروده هايش ترسیم نموده، نشان دهد .برآيند پژوهش نشان از آن دارد که سعدی
کودکی ونوجوانی را از مهمترين مراحل تربیت میداند .او براين باوراست که هم توارن وهم
محیط برتربیت کودک تأثیری شگرف دارند .درعین حال اختالفات فردی راهم در تربیت
پذيری کودک ناديده نمیگیرد.او در تربیت رابطه علم وعمل) کار و کوشش (را مهم
میپندارد .از اين رو اعتقاد دارد که در تربیت کودک ونوجوان اين دو اصل مهم :ترغیب به
کارو کوشش و مذمت تنپروری وکاهلی را بايد مد نظر داشت .روشهای تعلیم و تربیت او
مبتنی است بر بهره گیری از پند واندرز ،بیان تمثیل و توجه به پرسش و پاسخ .مهمترين
هدف اين انديشمند بزرگ تعلیم و تربیت، پرورش انسان خوب يا عبد صالح میباشد.
کلیدواژهها: سعدی، تعلیم و تربیت، اختالفات فردی، توارن ومحیط، علم وعمل، پند.
مقدمه
تعلیم: بیاموختن، بیاگاهانیدن، آموزانیدن، آگاه کردن، کسی را چیزی آموختن، تربیت،
پروردن، پرورانیدن است. )دهخدا، ذيل تعلیم( گروهی از انديشمندان بر اين باورند که
واژۀ تعلیم و تربیت، ترجمة کلمة )Education )است و مترجمان تصور نمودهاند که دو
واژۀ تعلیم و تربیت، هیچیک بهتنهايی نمیتوانند جايگزين اين کلمه باشند. لذا، تعلیم و
تربیت را با هم جايگزين فارسی آن نمودهاند. با اين تفاوت که )Education )میتواند
به صورت فعل، قید و صفت بیايد، لیکن تعلیم و تربیت اين ويژگی را ندارد. در روزگاران
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
245
پیشین، بزرگان و انديشمندانی نظیر سعدی، خواجه نصیر و جامی... واژۀ »تربیت« را به
کار برده اند که هم آموزش را در بر میگرفته و هم پرورش را)ابراهیم زاده، ١2٣ :٤٥ )
گرچه بايد اذعان کرد که انسان را به دو بعد آموزشی و پرورشی تجزيه کردن، خطاست و
تربیت يک فرايند واحد است. هر تعلیمی، مقداری تربیت و هر تربیتی تعلیم را در بر
میگیرد. با اين حال، تعلیم و تربیت، امروزه به عنوان يک اصطالح، جا افتاده است. اين
پژوهش بر آن است تا تعلیم و تربیت را از نگاه سعدی، اين شاعر انديشمند سدۀ هفتم
مورد بررسی و تأمّل قرار دهد.
سعدی، به گواهی آثارش، خاصّه گلستان و بوستان، بیش از هر شاعر و سخنور خاور
زمین، به تعلیم و تربیت انديشیده و نظرات تربیتی و اخالقی روشنی را در کسوت
تمثیلها و داستانها و حکايات بسیار رسا، شیوا و جذاب و روشن بیان داشته است. به
گونهای که در هر حکايت، داستان و گفتاری از اين دو اثر ماندگار، پندی و اندرزی نهفته
است. سعدی همزمان با توماس آکويناس )١٢٢٧-١٢٧٤م( مسیحی زندگی میکرده،
اگرچه افکار اين کشیش مسیحی نسبت به روزگار خود بسیار مترقّی بود و به عنوان مربّی
تعلیم و تربیت اشتهار يافته، اما سعدی را بسیار انسانگراتر و مترقّیتر و آزادهتر از او
میبینیم. شايد بتوان نام اين شاعر پرآوازۀ ايران را در صدر صحیفة آزاد مردان جهان امروز
و همة زمانها قرار داد. همین چند بیت »بنی آدم اعضای يک ديگرند...« که حاکی از ارج
نهادن به مقام و شأن »آدمیت« است برای اثبات صحت اين مدعا بسنده است. وقتی آثار
مربیّان بزرگ تعلیم و تربیت را که جهانی شدهاند، مورد تأمّل و بررسی قرار میدهیم،
جايگاه سعدی را به عنوان يک مربیّ تعلیم و تربیت اگر باالتر از آنها نبینیم، پائینتر از
آنها هم نمیبینیم. يک بررسی مقايسهای اين ادعا را ثابت میکند ) عیسوی،١٣2٦ :١٢0 )
در آغاز بايد اذعان داشت که تأکید سعدی بر اهمیّت تعلیم و تربیت تا آنجا است که
مراکز آموزشی زمان خود را بر کانونهای مذهبی »اهل طريق« که در آن زمان پرآوازه
بودهاند، ترجیح و برتری میدهد:
صاحبـدلـی بـه مدرسه آمـد زخانقـاه
گفتم میان عالم و عابد چـه فـرق بـود
بشکست عهد صحبت اهــل طريق را
تا اختیار کــردی از آن ايـن فريـق را
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
246
گفت آن گلیم خويش به درمیبردزموج وين جهد میکند کـه بگیرد غريق را
)گلستان: ١0٤)
بیگمان سعدی از سر ذوق، يا برای اثبات شاعری خويش اين اشعار را چنین دقیق
و پرمعنا وظريف بیان ننموده، بلکه به ارزش مدرسه و ژرفای اهمیّت آن واقف بوده است.
اين نکته قابل تأمل است که هیچیک از مربیّان بزرگ اينسان جسورانه در آن زمان و
حتی سدههای بعد از آن هم يارا و جسارت اظهار اين انديشه را نداشتهاند که مدرسه را
ازکانونهای مذهبی پراهمیّتتر بدانند. با اين وصف تصوّر میرود که سخنسرايی نغز و
پرمغز سعدی، ديدگاه تربیتی وی را با وجود اهمیّت بسیار، تحت الشعاع خود قرار داده
باشد که حق مطلب در مورد سعدی، آن بزرگوار ماندگار به عنوان مربیّ تربیتی به خوبی
ادا نشده است. اين نکته شايان عنايت است که سعدی آن اندازه تربیت را ارج مینهد که
دو باب از گلستان و بوستان را به اين مهمّ اختصاص میدهد. خود او معتقد است که تمام
ده باب بوستان در باب تربیت است:
چو اين کاخ دولت بپرداختم بر او ده در از تربیت ساختم
) بوستان، ٣٧ )
آن بزرگمرد فرزانه میگويد: سخن من در مورد تربیت اين است:
نه در اسب و میدان و چوگان و گوی
)بوستان: ٢2٧٤)
سخن در اصالح است و تدبیر و خوی
سعدی، تربیت را عبارت از مهار کردن نفس امّاره میداند. میگويد: وقتی نفس امّاره،
يا به عبارتی دشمنترين دشمنها با شما همخانه است، با آن بايد پیکار کرد و با وجود
اين خصم درونی، نیازی به پیکار با دشمن بیگانه نیست. کسانی که نفس امّاره را مهار
میکنند و لجام به دهان اين خوک میزنند، در مردانگی گوی سبقت را از رستم و سام
میربايند. شیخ بر اين باور است:
چو سلطان عنايت کند با بدان
ترا شهوت و حرص و کین و حسد
کجا ماند آسايش بخردان
چو خون در رگانند و جان در بدن
)بوستان: ٢22١)
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
247
آنگاه که عقل بر وجود آدمی حاکم گردد، هوا و هوس جايی برای خودنمايی نخواهد
داشت؛ براين پايه، مفهوم تربیت از منظر شیخ شیراز عبارت است از: مهار نمودن خوک
نفس و تسلّط عقل و خرد بر احساسات و هوی و هوس ناسنجیدۀ دنیوی. از منظر سعدی
به عنوان صاحب نظر در مسايل تعلیم وتربیت ، نکات مهمّ تربیتی را میتوان درمقوالت
زير خالصه کرد:
ـ تربیت مراحلی دارد، محیط و وراثت بر تعلیم و تربیت تاثیردارد ، اختالفات فردی را
در تعلیم و تربیت نبايد ناديده گرفت، تجربه و عمل را در تعلیم و تربیت بايد توأمان به
کار گرفت. تعلیم و تربیت بر رفتارهای اجتماعی تأثیر دارد. سعدی با توجه به اين مؤلفهها
روشهايی را برای نیل به اهداف تربیتی مطرح میسازد که در اين پژوهش به اجمال به
آن اشارت می شود.
مراحل تربیت
آن گونه که از آثار شیخ مشهود است، وی مراحل محتلف تربیت را به سه دورۀ کودکی،
جوانی و پیری تقسیم میکند.
کودکی: شیخ شیراز مهمترين و سرنوشتسازترين دورۀ آموزش و پرورش را، سالهای
نخستین رشد کودک میداند. کودک در اين سنین تربیتپذير است. اگر در اين مرحله
استادان در باب تربیت وی غفلت ورزند، در بزرگسالی به سختی تربیت او امکانپذير
میشود. میگويد: کودک در خردسالی چون چوبی تر است هر طور که خواهی میتوانی
آن را بپیچی و تعلیم دهی، اما در بزرگسالی چون چوب خشک میگردد که جز به آتش
راست نمیگردد.
هـــر که در خرديش ادب نکنند
چوب تر را چنان که خواهی پیچ
در بـــزرگی فـالح از او برخاست
نشود خشک جــز به آتش راست
)گلستان: ١٥٥)
الزم به يادآوری است که بخش عمدۀ فراگیری فرهنگ ، دانش و مهارتها در پرتو
تعلیم استادان و مربیّان حاصل میشود. از سوی ديگر، سختی تربیت اولیة کودک، عزّت
و افتخار همة عمر را برای او به ارمغان میآورد. اگر کسی جفای روزگار و سختی تعلیم
معلم را در خردی و جوانی تجربه نکرده باشد، در بزرگسالی صفا و شادی و زندگی توأم با
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
248
خردورزی نخواهد داشت. معلم هم در تربیت کودک بايد تشويق و تنبیه را باهم درآمیزد.
سعدی در رفتار با بزرگترها و مخصوصاً با دشمنان هم توأم بودن درشتی و نرمی را
میپسندد و میگويد:
درشتی و نـــرمی بـه هم در به است چو رگ زن که جراح و مرهم نه است
)بوستان: ١٢)
تا قرن هجدهم، عموماً حتی انديشمندان فکر میکردند که تأديب کودک جايز است تا به
اين وسیله شیطنت و گناه و پلیدی از نهاد او دور شود، ولی ظهور »امیل« کودک خیالی،
ژان ژاک روسو نشان دهندۀ مخالفت روسو با تنبیه کودک است. سعدی گاهی تنبیه را
ضروری میبیند؛ میگويد:
نوآموز را ذکر و تحسین و زه ز توبیخ و تهديد استاد به
)بوستان: ٣١٦0)
کودک بايد از معلم يا مربیّ يا پدر و مادر ترس و هراسی در دل داشته باشد، اما ترسی
که مبنايش بر احترام و دوست داشتن باشد، نه ترس از تنبیه و چوب و چماق که با دست
يازيدن به چنین اعمالی، هراس از دل کودک رخت برمیبندد و سخن بزرگان را بیاهمیّت
تلقی خواهد کرد.
جوانی: از ديد سعدی مرحلة ديگر تربیت، دورۀ جوانی است. باب پنجم گلستان را به
جوانی اختصاص میدهد که شامل بیست حکايت در وصف بهار زندگانی است. مرحلة
جوانی نیز، از نظر سعدی اهمیّت ويژهای دارد. اين دوران پر از شور و عشق است، و جوان
لبريز از احساسات. در کارها بیشتر تحت تأثیر احساس عمل میکند تا عقل. جوان از نظر
سعدی پرغرور است و متکبّر و جاهل در حکايت ٦ گلستان در باب ضعف می نويسد:
»وقتی به غرور جوانی بانگ بر مادر زدم، دلآزرده به کنجی نشست و گريان همیگفت
مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟
چه خوش گفت زالی به فرزند خويش
گر از عهد خرديت ياد آمدی
چو ديدش پلنگ افکن و پیل تن
که بیچاره بودی در آغوش من
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
249
نکردی در اين روز بر من جفا که تو شیرمردی و من پیرزن
)گلستان: ١٥٢)
سعدی اعتقاد دارد جوان اگرچه دوران کودکی را پشت سر گذاشته، لیکن هنوز تجربة
کافی برای زندگی اجتماعی کسب نکرده است. اگرچه قوی و زورمند است، اما فاقد تجربة
جنگاوری است. در حکايت ١٧ باب »در تأثیر تربیت« گلستان از جوانی صحبت میکند
که در سفر بلخ بامیان با وی بوده است. جوانی زورمند، سپرباز و چرخانداز و سلحشور که
به اندازۀ ده مرد توانايی داشت، اما نازپرورده بود و کمتجربه و رعد کوس دالوران به گوشش
نرسیده. اتفاقاً حرامیان که دو نفر بودند، راه را بر آنها میگیرند. جوان بر خود میلرزد و
خود را میبازد و سعدی میگويد:
نه هر که موی شکافد به تیر جوشن خای بــه روز حملــه جنگــاوران بدارد پــای
) گلستان:١٦١)
دورۀ پیری: از نظر سعدی دورۀ پیری را میتوان به دو مقوله تقسیم نمود:
الف( پیری و خرد: از نظر سعدی عاقل و خردمند، دورۀ پیری دوره پختگی، آزمودگی و
تعقّل است، البته ضعف و سستی نیز در اين سن بر انسان عارض میگردد. باب ششم از
گلستان را در وصف اين دوره نگاشته است. سعدی در »گفتار اندر تقويت مردان کارآزموده«
از آزمودگی مردان جهانديده و پا به سن گذاشته، سخن میگويد و اين که از جوانان
شمشیرزن، نبايد ترسید که ناپختهاند و به جوانان توصیه میکند که:
به رأی جهانديدگان کار کن
نترس از جوانان شمشیرزن
خردمند باشد جهانديده مرد
که صید آزموده است گرگ کهن
حذر کن زپیران بسیار فن
که بسیار گرم آزموده ست و سرد
)بوستان: ١0٤2)
حکايت ٤ از باب پنجم گلستان سعدی از پختگی و آزمودگی دوران پیری سخن
میگويد:
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
250
»روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم و شبانگه به پای گريوهای سست مانده، پیرمرد
ضعیف از پس کاروان همیآمد و گفت: چه خسبی که نه جای خفتن است؟ گفتم چون
روم که نه پای رفتن است؟ گفت: اين نشنیدی که صاحبدالن گفتهاند: رفتن و نشستن به
که دويدن و گسستن
ای که مشتاق منزلی مشتاب
اسب تازی دو تک رود به شتاب
پند من کار بند و صبر آموز
و اشتر آهسته میرود شب و روز
)گلستان: ١٥٢)
ب( پیری و سستی: سعدی در حکايت 2 از باب ششم گلستان )در ضعف و پیری(
میگويد: پیرمردی را گفتند چرا زن نکنی؟ گفت: با پیرزنانم عیش نباشد. گفتند جوانی
بخواه چون مکنت داری، گفت: مرا که پیرم با پیرزنان الفت نیست، پس او را که جوان
باشد با من که پیرم چه دوستی صورت بندد؟ )گلستان: ١٥٣)
اثر توارث بر تربیت
يکی ديگر از مقوله های تربیتی که شیخ شیراز به آن عنايت دارد، اثر توارن بر تربیت
است. او بر اين اعتقاد است که يکی از عوامل مهمّ تربیت، توارن است و اين مسئله را در
کسوت زيباترين کالم و مؤثر ترين سخن اظهار میدارد و استعداد ذاتی و فطری و گوهر
انسانی را در تربیّت مهمّ میداند و بر اهمیّت آن صحه میگذارد.
زمین شوره سنبل برنیارد
نکويی با بدان کردن چنان است
در او تخم و عمل ضايع مگردان
که بد کردن به جای نیکمردان
)گلستان:٦٢)
به اعتقاد سعدی، اگر استعداد فطری نباشد، تربیت چندان مؤثر واقع نمیشود.
درحکايت اوّل گلستان از باب هفتم در تأثیر تربیت، اثر وراثت و استعداد ذاتی را متذکّر
میشود و میگويد بايد زمینه و استعداد مناسب باشد تا تربیت صورت پذيرد، در غیر اين
صورت اين مهمّ ممکن نگردد:
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
251
»يکی از وزرا را پسری کودن بود، پیش يکی از دانشمندان فرستاد که مر اين را تربیتی
میکن مگر عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و مؤثر نبود. پیش پدرش کس فرستاد که
اين عاقل نمیشود و مرا ديوانه کرد.
چون بود اصل گوهری قابل
هیچ صیقل نکو نداند کرد
سگ به دريای هفتگانه بشوی
خر عیسی گرش به مکه برند
تربیت را در او اثر باشد
آهنی را که بد گهر باشد
که چو تر شد پلیدتر باشد
چون بیايد هنوز خر باشد
)گلستان: ١٥٤)
سعدی اعتقاد ندارد که بعضی از انسانها ذاتاً شرير آفريده میشوند و بعضی نجیب و
اصیل. بیان بنیآدم اعضای يکديگرند يا اين نکته که سگ اصحاب کهف مردم میشود و
گِلی خوشبوی بوی گُل میگیرد، نشاندهندۀ اين شیوۀ تفکر است.
اثر محیط بر تربیت
شیخ مصلحالدين به موازات توارن و اثر آن بر تربیت، نقش محیط را نه تنها ناديده
نمیگیرد، بلکه آن را بسیار مهمّ تلقی میکند. گفتنی است بیشتر مربیّان تعلیم و تربیت
دنیای اسالم و دنیای غرب حتی قرنها بعد از شیخ نیز چندان توجّهی به تأثیر محیط بر
تربیت نداشتند. سعدی با بینش و بصیرت و آگاهی خود، محیط را يکی از عوامل مهمّ
در تعلیم و تربیت جلوه میدهد. همچنان که امروزه نیز اغلب روانشناسان و علمای تعلیم
و تربیت، محیط را از توارن پرارزشتر میدانند. اين مسئله بعد از جیمز دوی واتسون
)Watson Dewey James )ـ زادۀ ٦ آوريل ١1٢2 میالدی در شیکاگو ـ زيست
فیزيکدان و متخصّص علم ژنتیک آمريکايی و رفتارگرايان جلوهی ويژه پیدا کرده است.
نخست واتسون نقش غرايز را در رفتار پذيرفت و در کتابش به نام »رفتار، مقدمهای بر
روانشناسی تطبیقی« به وصف يازده غريزه پرداخت، از جمله غريزهای که با رفتارهای
تصادفی سروکار دارد. در سال ١1٢٥میالدی، واتسون موضع خود را تغییر داد و مفهوم
غريزه را رد کرد و استدالل نمود آن جنبههايی از رفتار انسان که به نظر غريزی میرسند،
درحقیقت پاسخهای شرطیشدۀ اجتماعی هستند. با پذيرش اين نظر که يادگیری کلید
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
252
فهم رشد رفتار آدمی است، واتسون به صورت يک رفتارگرای افراطی درآمد. او از اين هم
فراتر رفت و نه تنها غرايز را در نظام خود رد کردف بلکه از پذيرش اين که توانايیها، خلق
و خو يا هر نوع استعداد ارثی هم وجود دارد، امتناع نمود. وی معتقد بود که کودکان با
توانايی ورزشکار يا موسیقیدان بزرگ به دنیا نمیآيندف بلکه بهوسیلة والدين يا معلمان
که رفتارهای مناسب را تشويق يا تقويت میکنند، به آن جهت هدايت میشوند. اين تأکید
واتسون بر تأثیر بیش از حد تربیت والدين و محیط اجتماعی، با اين نتیجهگیری که هر
کسی میتواند کودکان را برای هرچه که بخواهد تربیت کند، يکی از داليل شهرت بیاندازۀ
واتسون بود.) عیسوی، ١٣2٦ :١١٢)
سعدی آگاه خیلی پیشتر از واتسون معتقد بود که محیط غنی میتواند تأثیر بسزايی
روی شخصیّت و آيندۀ انسان داشته باشد، لذا توصیه میکند که اگر میخواهید نامتان
ماندگار باشد، به کودکان خود خردمندی، پرهیزگاری، بیاموزيد وآنها را بر آموختن حرفه-
ای ترغیب نمايید. حتی اگر ثروتی چون قارون هم داشته باشید، برای تأمین آيندۀ فرزند
خود بر دستگاه و مال و منال دنیوی تکیه نکنید، چه همة آنها فناپذيرند. در روزگار
نامرادی کسی که حرفهای بداند، دست نیاز پیش ديگران دراز نمیکند:
چو خواهی که نامت بماند بجای
... خردمند و پرهیزگارش برآر
به خردی درش زجر و تعلیم کن
مکن تکیه بر دستگاهی که هست
به پايان رسد کیسه سیم و زر
چو بر پیشهای باشدش دسترس
پسر را خردمندی آموز و رای
گرش دوست داری به نازش مدار
به نیک و بدش وعده و بیم کن
که باشد که نعمت نماند به وقت
نگردد تهی کیسه پیشه ور
کجا دست حاجت برد پیش کس؟
)بوستان: ٣١٦٦)
در حکايت هشتم گلستان میگويد: هر که با بدان نشیند نیکی نبیند:
وحشت آموزد و خیانت وريو
نکند گرگ پوستین دوزی
)گلستان: ٧٧)
گر نشیند فرشتهای با ديو
از بدان جز بدی نیاموزی
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
253
محیط نامناسب میتواند فرشتهای را به خیانت وادارد. امروز اثر محیط بر تربیت انسان
روشن است. در قرن هفتم، بیان اين مسائل، خالقیت و تدبیری خاص میطلبد. اين مطالب
بیانگر آن است که سعدی از زمان خود بسیار مترقّیتر بوده است.
برای خواننده اين پرسش مطرح میگردد که سعدی محیطگراست يا معتقد به توارن
است؟ آن زمان که با کالم سعدی همراه میشوی، در نگاه اول نوعی تناقض در افکار وی
میبینی. اما واقعیت اين است که سعدی وقتی از توارن و اهمیّت آن میگويد، با حکايت
و تمثیلها چنان مینماياند که فقط توارن مهمّ است، نه محیط و برعکس، وقتی از محیط
صحبت میکند، نقش توارن را بسیار کمرنگ میکند. حال آن که او بر اين باور است که
توارن و محیط، هر دو در ساختار شخصیّت آدمی نقش مهمّی را ايفا میکنند. امروزه
چنانچه اشارت شد، کسانی هستند که به محیط، عنايت بیشتری دارند تا به توارن.
بعضیها هم به توارن توجّه دارند و محیط را در تربیت انسان کم اثرتر جلوه میدهند.
سعدی هر دو را در شکل دادن به شخصیّت آدمی مؤثر میداند.
تأثیر اختالفات فردی درتربیت
سعدی به تفاوتهای فردی توجّه دارد و میداند که اين تفاوتها در يادگیری نقشی
مهمّ دارند. او بر اين باور است که هريک از انسانها توانايیها و قابلیتهای خاص خود را
دارند. بنابراين، اگر از يک نوع آموزش برخوردار شوند، بازخورد اين آموزش در بین آنها
متفاوت خواهد بود. آن توانايیهای ويژه در يادگیری اثرگذار است. سعدی در اين باب پای
نیفشرده، لیکن اين مطلب را میدانسته و به اختالفات انسانها در تعلیم و تربیت به نیکی
واقف بوده؛ در باب هفتم بوستان، در حکايت درويش صاحبنظر و بقراط حکیم، میآورد:
... دو کس بر حديثی گمارند گوش
يکی پند گیرد دگر ناپسند
از اين تا بدان، ز اهرمن تا سروش
نپــــردازد از حـــرفگیـــری بـــه پند
)بوستان: ٣٢)
سعدی بر اين باور است که مجموعة توانايیهای درونی فرد، سبب تفاوت در يادگیری
میشود، هرچند که محیط و نوع آموزش هم يکسان باشد.
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
254
رابطة علم و عمل
امروزه مکتب عملگرايی شايد يکی از موفقترين مکاتب تعلیم و تربیت به شمار رود
و اغلب کشورهای پیشرفتة جهان نظیر آمريکا و بعضی از کشورهای اروپايی در آموزش و
پرورش اين ايدئولوژی را عملی ساختهاند. در بین معلمانِ تعلیم و تربیت، توأم بودن عمل
و علم تئوری بسیار اهمیّت پیدا کرده است. )عیسوی، ١٣2٦ :١٥0 )سعدی در قرن هفتم،
میگويد: »دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بیفايده کردند: يکی آن که اندوخت و نخورد
و ديگر آن که آموخت و نکرد.
علم چندان که بیشتر خوانی
نه محقق بود نه دانشمند
آن تهی مغز را چه علم و خبر
چون عمل در تو نیست نادانی
چارپايی بر او کتابی چند
که بر او هیزم است يا دفتر«
)گلستان: ١٧0)
عالم بی عمل را درخت بی ثمر يا زنبور بیعسل لقب داده ، و سعی در آموحتن علم بدون
عمل را بیهوده دانسته است. اين نکات نشان از گستردگی تدبیر و ژرفای انديشة واالی
سعدی دارد که هفتصد سال پیش سخنی را بیان داشته که امروز نشانگر فکری پیشرفته
و مترقی است؛ او بر توأمان بودن علم و عمل تأکید بسیار ورزيده است. او از يک سو افراد
را به کار و کوشش تشويق و ترغیب میکند و از سوی ديگر، تنبلی و کاهلی را مالمت
مینمايد. توجّه ويژهای به حرفه و شغل و يا بهتر بگويیم حرفه و فن دارد.
1 .تشويق به کاروکوشش
در تعاريف کار گفتهاند: »فعالیّتی است نسبتاً دائمی که به تولید کاال و خدمات
میانجامد و در ازای آن دستمزدی تعلق میگیرد.« )شفیع آبادی، ١٣٥1 :٥٣ )سعدی،
کلمة »کار« را در آثارش، بیشتر از هر کلمه و واژۀ ديگر يعنی بیش از دويست بار به کار
برده است. اين حاکی از آن است که سعدی به نقش مهمّ کار در زندگی انسان واقف بوده
و خوشبختی يا بدبختی انسان را ثمرۀ کار و کوشش دانسته است. آثار خود او نیز حاصل
کار و تالش اوست، لذا بیش از هر انديشمند ديگری اشتغال ورزيدن به کار، شغل و حرفه
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
255
را مطرح ساخته است. حکايت »درويش با روباه« در بوستان مشهور است و توجّه سعدی
را به کار و کوشش نشان میدهد:
برو شیر درنده باش ای دغل
چنان سعی کن کز تو ماند چو شیر
به چنگ آر و با ديگران نوش کن
بخور تا توانی به بازوی خويش
چو مردان ببر رنج و راحت رسان
مپندار خود را چو روباه شل
چه باشی چو روبه به وامانده سیر؟
نه بر فضله ديگران کوش کن
که سعیت بود در ترازوی خويش
مخنّث خورد دسترنج کسان
)بوستان: ١٣٦٦)
سعدی همگان را به کار و عمل ترغیب میکند و میگويد هرکس بايد از کودکی
حرفهای بیاموزد تا سربار ديگران حتی پدر و مادرش نگردد. چه گنج قارون هم تمامی
میپذيرد و نعمت دنیوی هم باقی نمیماند؛ بنابراين نبايد تکیه بر دستگاه و مال اين
جهانی کرد، ولی حرفه و پیشه ماندگار است و میتواند وسیلة امرار معاش فرد گردد.
امروزه در تعلیم و تربیت کشورهای مختلف به داشتن تخصّص حتی در کارهای ساده
بسیار توجّه میشود.
بیاموز پرورده را دسترنج
مکن تکیه بر دستگاهی که هست
به پايان رسد کیسه سیم و زر
چو بر پیشهای باشدش دسترس
و گر دست داری چو قارون به گنــــج
که باشد که نعمت نماند به دست
نگردد تهی کیسة پیشه ور
کجا دست حاجت برد پیش کس
)بوستان ٣١٦٦)
2 .مذمّت تن پروری
در حکايت »درويش با روباه« سعدی مردم را از سستی و کاهلی و تنپروری بر حذر
میدارد:
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
256
برو شیر درنده باشای دغل
چو مردان ببر رنج و راحت رسان
مینداز خود را چو روباه شل
مخنّث خورد دسترنج کسان
)بوستان: ١٣٦٦)
سعدی بر عمری که بیهوده سپری شده باشد، افسوس میخورد و افراد را هشدار
میدهد که مراقب باشند که عمر را به بطالت نگذرانند. او مخالف سستی و کاهلی است.
میگويد: »يک شب تأمل ايام گذشته میکردم و بر عمر تلف کرده تأسف میخوردم و
سنگ سراچة دل را به الماس آب ديده میسفتم و اين ابیات مناسب حال خود میگفتم:
هر دم از عمر میرود نفسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
خجل آن کس که رفت و کار نساخت
چون نگه میکنم نماند بسی
مگر اين پنج روزه دريابی
کوس رحلت زدند و بار نساخت«
)گلستان: ٥٢)
سعدی کسی را که تالش وکوششی برای امرار معاش نمیکند، مستحق نفرين میداند.
هشدار میدهد که عمر میگذرد، پس چه وقت انسان تهیدست رفته به بازار دار فنا به
خود میآيد و برگ عیشی به گور خويش می فرستد؟
برگ عیشی به گور خويش فرست
عمر برف است و آفتاب تموز
ای تهی دست رفته در بازار
کس نیارد ز پس، ز پیش فرست
اندکی ماند و خواجه غره هنوز
ترسمت پر نیاوری دستار
)گلستان: ٥٢)
کسی که تنبلی و سستی پیشة خود سازد، وقت خرمن خوشهای نخواهد چید.
هر که مزروع خود بخورد به خويد وقت خرمنش خوشه بايد چید
)گلستان: ٥٢)
تنپروری، بیکارگی را تقبیح میکند و مردم را به سعی و کوشش تشويق مینمايد.
البته معتقد است انسان در تالش خود تنها به نیروی بازو، خالقیت و ابتکار شخصی
نمیتواند متکی باشد، اگرچه به هیچ عنوان منکر آنها نیست، لیکن میگويد در همه حال
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
257
بايد به خداوند امید داشت و به او برای موفقیّت توکّل کرد، زيرا نهايت حق است که يد
قدرت و توانايی میبخشد.
3 .حرفه وپیشه
سعدی بر آن است که افراد را بايد از کودکی به کار و کوشش عادت داد و به آنان
آموخت که از دسترنج خود اسباب معیشت خويش را فراهم آورند تا سر بار ديگران، حتی
پدر و مادر توانگر نشوند. اين اصل تربیتی که سعدی هفت قرن و نیم پیش مطرح کرده،
امروزه يکی از اصول مهمّ آموزش و پرورش است. )تنکابنی: ١٣2٢ص٧٦ )يکی از مسائل
آموختنی که در متن کار و کوشش است و بايد از کودکی آغاز شود، حرفه و پیشه است.
سعدی معتقد است که کیسة سیم و زر تمام میشود، لیکن پیشه و هنر تمامی ندارد.
به پايان رسد کیسه سیم و زر
چو بر پیشهای باشدش دسترس
نگردد تهی کیسة پیشهور
کجا دست حاجت برد پیش کس
)بوستان: ٣١٦٦)
سعدی در جای ديگر گلستان میگويد: کسانی که به ديار غربت میروند، بهسختی و
محنت گرفتار میآيند، مگر پیشهوری که پیشهای آموخته باشد.
گر، به غريبی رود از شهر خويش
ور به خرابی فتد از مملکت
سختی و محنت نبرد پینهدوز
گرسنه خفتد ملک نیمروز
)گلستان: ١٢١)
سعدی حرفه و پیشه را يکی از عناصر مهم برای امرار معیشت و بقای زندگی میداند.
روشهای مؤثر تعلیم وتربیت
سعدی آنچه را که آموخته بود، به روشهای مختلف به شاگردان و مخاطبین خود
انتقال میداد. روشهايی که او به کار میبرد، عبارتند بودند از: پند و اندرز )موعظه(،
تمثیل )داستانسرائی(، پرسش و پاسخ )مناظره(.
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
258
1 -پند واندرز
اين حکیم خردمند اغلب ارزشهای اجتماعی را به خوانندگان و شنوندگان خود به
صورت پند و اندرز گوشزد کرده. در خور ذکر است که اين نصايح را هم برای عامة مردم
و هم برای شاهان و حاکمان بیان داشته است. سراسر گلستان و بوستان آکنده از نکات و
وقايعی ظريف است که سعدی آنها را به صورت وعظ و پند و اندرز بیان داشته است. در
حکايت ١0 از باب دوم گلستان آمده است:
»در جامع بعلبک وقتی کلمهای چند به طريق وعظ میگفتم با قومی افسردۀ دل مرده
و راه از صورت و معنی نبرده، ديدم که نفسم در نمیگیرد و آتشم در هیزم تر اثر نمیکند.
دريغ آمدم تربیت ستوران و آينه داری در محلت کوران...« )گلستان: 10)
2ـ تمثیل
سعدی شیرينسخن، مقاصد و اهداف خود را که حاصل تجارب و آزمودههای سالها
تعلیم و تعلّم و مسافرت و معاشرت با طبقات مختلف است، به صورت تمثیل و داستان
بیان کرده است. سعدی بهخوبی واقف بوده که پند و اندرز غیرمستقیم و به صورت تمثیل
و داستان اثر ويژهای دارد. از اين رو گلستان و بوستان را به زيور حکايت و داستان آراسته
است. لحن مهربان و صمیمی سعدی در بیان همة داستانها، از عدل و داد و بیداد گرفته
تا عشق و جوانی جوانان، از اخالق درويشان و پای صحبت آنان بودن تا عشق و شور مستی
عرفا و... قابل تأمل است. او انسان بودن، صفا و يکرنگی و متخلّق به اخالق الهی شدن را
به خوانندگان خود يادآوری میکند. به راستی در هر داستانی از سعدی هدف و نتیجهای
پندآموز نهفته است. اگر چه حدود هفتصد سال از اين داستانها میگذرد، اما چنان
عمیق و پرمعنا و زنده و پويا هستند که گويی برای عصر حاضر نوشتهاند. سعدی حکیمانه
داستانها را به گونهای به پايان میبرد که همیشه برد و پیروزی با ارزشهای متعالی و
قهرمانهای صاحب فضیلت است.
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
259
3ـ پرسش وپاسخ
روش مناظره، جدل، ديالکتیک يا پرسش و پاسخ را به سقراط، فیلسوف يونانی نسبت
میدهند. اين شیوه که روشی برای کشف حقايق بوده، در بین علما و فضالی اسالمی نیز رواج
داشته است. شیخ اجل نیز از اين شیوه برای تعلیم آنچه که میخواسته، بهره برده است. برای
نمونه در اشعار ذيل:
دوش مرغی به صبح مینالید
يکی از دوستان مخلص را
گفت: باور نداشتم که ترا
گفتم: اين شرط آدمیت نیست
عقل و صبرم ببرد و طاقت وهوش
مگر آواز من رسید به گوش
بانگ مرغی کند چنین مدهوش
مرغ تسبیحگوی و ما خاموش
)گلستان: 1٧)
برنامه ومحتوای تربیتی سعدی
سعدی محتوای تربیت يا به عبارتی برنامة آموزشی خود را بر دينباوری و علمآموزی
بنا مینهد. البته علمی که در خدمت دين و ايمان قرار گیرد.
1ـ دينباوری
يکی از مقولههای مهمّ محتوای تربیت، دينباوری است که سعدی سخت به آن پايبند
است. او در مقدمة بوستان و ديباچة گلستان از قدرت اليزال خداوند سبحان سخن رانده
و با نام و ياد او هر دو اثر را آغاز کرده و نام مبارک حق را زيب و زيور دو اثر جاويدان خود
ساخته است. بوستان را با اين بیت آغاز میکند:
به نام خدايی که جان آفريد سخن گفتن اندر زبان آفريد
)بوستان: ١)
و گلستان را با »منت خدای را عز وجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر
اندرش مزيد نعمت... « آغاز کرده است. )گلستان: 1٧)
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
260
2ـ علم باوری
يکی ديگر از مقولههای تربیتی از نظر شیخ شیراز، علمباوری است که به اختصار آن
را بیان میداريم: اگرچه يکی از ناگوارترين پیامدهای حملة مغول به ايران، افول علم و
علمباوری و انحطاط عقلی و فکری بود، لیکن سعدی از خاندانی با علم و تقوا برخاسته
بود، خود او گويد:
همه قبیلة من عالمان دين بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
)غزلیات: ٣٢ )
او افزون بر محیط خانوادگیش که آکنده از دينباوری و دانشاندوزی بود، خود
فرزانهای متبحر در علوم دينی و آشنا به اخالقیات و عرفان و حکمت عملی و سیاست و
صاحبنظر در مسائل اجتماعی بود. سعدی با واژههای مختلف، اهمیّت علم و عالم را در
آثارش يادآوری میکند. واژههايی نظیر علم، دانش، عالم، دانشمند، فاضل، استاد، شاگرد،
مدرس، معلم، تعلیم، درس، مکتب، آموزش، عقل، خرد، هوش، هوشمند، صاحبدل، فقیه
و ... انديشههای سعدی مبتنی بر عقل و خرد و به عبارت ديگر بر پاية علمباوری است و
علم در انديشة وی جايگاه ويژه دارد.
صاحبدلی به مدرسه آمد زخانقاه
گفتم: میان عالم و عابد چه فرق بود
گفت: آن گلیه خويش به در میبرد زموج
بشکست عهد صحبت اهل طريق را
تا اختیار کردی از آن اين طريق را
وين جهد میکند که بگیرد غــريق را
)گلستان: ١0٤)
اگرچه مشتاقانه به اصحاب طريقت گرايش دارد، لیکن مدرسه را بر خانقاه ترجیح
میدهد. چون عابد گلیم خويش به در میبرد و عالم گلیم ديگران را. سعدی اساس و
بنیان شخصیّت انسان را خرد و علم قرار میدهد و اين که خردمندان ماية ترقی جامعهاند.
به اعتقاد شیخ مالک برتری افراد برای اداره کشور، به عنوان مردان حکومت خرد و دانايی
است و لذا برای واگذاری کارهای مهمّ به افراد:
به عقلش ببايد نخست آزمود بــه قدر هنر جايگاهش فزود
)بوستان: ٣٢1)
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
261
اهداف تربیتی
سعدی، اين متفکر فرزانه در گلستان از آنچه هست و واقعیت دارد، سخن میگويد. به
اين معنی که او نگرشی واقعگرايانه دارد، امّا در بوستان آرمانگراست، يعنی آنچه را که
بايد باشد، بیان میدارد. آرمان از نظر سعدی، عبارت است از آرزوها و خواستههای درونی
و آن چیزی که در نیّت خود ايشان پرورش داده شود و کاستن افسوس، وسواس و رنج و
اندوهی است که در درون وی وجود دارد. آرزوهايی که در صورت تحقق آنها، در مدينة
فاضله به روی انسانها گشوده میشود. سعدی در مکتب انسانساز اسالم تربیت يافته
است، لذا تعلیمات وی به عنوان معلم يا متعلم، تحت تأثیر اين مکتب بوده است. هدف او
از تعلیم و تربیت، پرورش انسان خوب يا عبد صالح میباشد. عبد صالح شیخ هم برای
دنیای مادی ارزش قايل است و هم برای دنیای معنوی و آرمانها. او عاشق همة عالم اعم
از مادی و معنوی است، چون هر دو عالم را عطیة الهی می داند.
خالصة سخن آن که سعدی در پرورش عبد صالح ، کودکی ونوجوانی را از مهمترين
مراحل تربیت میداند. او بر اين باوراست که هم توارن و هم محیط بر تربیت کودک
تأثیری شگرف دارند. در عین حال اختالفات فردی را هم در تربیتپذيری کودک ناديده
نمیگیرد. او در تربیت، رابطة علم و عمل )کار و کوشش( را مهم میپندارد. از اين رو
اعتقاد دارد که در تربیت کودک و نوجوان، اين دو اصل مهم: ترغیب به کار و کوشش و
مذمت تنپروری وکاهلی را بايد مد نظر داشت. روشهای تعلیم و تربیت او مبتنی است بر
بهرهگیری از پند و اندرز ، بیان تمثیل و توجه به پرسش و پاسخ. همچنان که اشارت رفت،
مهم ترين هدف اين انديشمند بزرگ تعلیم و تربیت، پرورش انسان خوب يا عبد صالح
میباشد. انسان خوبياعبد صالح دارایفضايلیچون عدل، انسان دوستی، احسان ونیکويی
به همنوعان و.. است و اين ويژگیها را در ابواب دهگانة بوستان ذکر نموده است.
منابع
ـ ابراهیمزاده، عیسی )١٣٧٦ )فلسفه تربیت. تهران: انتشارات دانشگاه پیام نو
ـ تنکابنی و ديگران، حمید )١٣2٢ )شناخت مفاهیم سازگار با توسعه در فرهنگ و ادب
فارسی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
262
ـ دهخدا، علیآکبر )١٣٣٤ )لغتنامه. تهران: انتشارات دهخدا.
ـ سعدی شیرازی )١٣٥٥ )کلیات )گلستان سعدی(، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران:
انتشارات جاويدان
ـ سعدی شیرازی )١٣٧٣ )گلستان به کوشش غالمحسین يوسفی. تهران: انتشارات شرکت
سهامی انتشاراتی خوارزمی
ـ سعدی شیرازی )١٣٧٢ )بوستان سعدی. به کوشش غالمحسین يوسفی، تهران: شرکت
سهامی و انتشارات خوارزمی.
ـ شفیعآبادی، عبداهلل )١٣20 )راهنمايی شغلی و تحصیلی. تهران: انتشارات دانشگاه پیامنور.
ـ عیسوی، محسن )١٣2٦ )تعلیم وتربیت در آثار سعدی، پايان نامة دکتری، به راهنمايی
دکتر محمدجعفر پاکسرشت، دانشگاه اهواز
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
ÖZET
ABSTRACT
Sa'di Shirazi ,the poet of seventh century, is one of the poets and
eloquent speakers who pays attention to education and has educational
and moral ideas posted in stories and fictions and allegories.
Since there are a lot of advices and percepts beyond his two mysterious
books, Golestan and Boostan, this research tries to analys his educational
vote with descriptive approach. Results show that childhood
and teenagery ages are the most important years for improving educational
steps. He believes, both genetic and environment affect the
childs education. And he also mentions the individual variations as an
effective parameters in education. This research clamied that the relation
between science and action are important in education.
He recongnized its important to motivate childs to work and act and
decline and blame laziness. He improves this approach to education
by using advices and telling stories and also questions with answers.
His most important aim is to educate people to be the righteous creation.
Urmiye Üniversitesi Edebiyat Fakültesi Öğretim Üyesi, email: fatememodarresi@yahoo.com.
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
244
Key words: Sa'adi, education, individual variations, genetic and environment,
science and action, advice.
چکیده
سعدی شیرازی، شاعرو متفکّر بزرگ ايران در سدۀ هفتم ايران، بیش از هر شاعر و
سخنور خاور زمین، به تعلیم و تربیت انديشیده و نظرات تربیتی و اخالقی روشنی را در
کسوت تمثیلها و داستانها و حکايات بسیار رسا، شیوا و جذاب و روشن بیان داشته است.از
آن جايی که در هر حکايت، داستان و گفتاری از گلستان و بوستان اين دو اثر ماندگار پند
و اندرزی نهفته است، اين پژوهش برآن است تا آرای تربیتی او را به روش تحلیلی توصیفی
موردبررسی ومداقه قراردهد تا الگوی تربیتی واخالقی راکه اين شاعرانسان گرا به روشنی
در سروده هايش ترسیم نموده، نشان دهد .برآيند پژوهش نشان از آن دارد که سعدی
کودکی ونوجوانی را از مهمترين مراحل تربیت میداند .او براين باوراست که هم توارن وهم
محیط برتربیت کودک تأثیری شگرف دارند .درعین حال اختالفات فردی راهم در تربیت
پذيری کودک ناديده نمیگیرد.او در تربیت رابطه علم وعمل) کار و کوشش (را مهم
میپندارد .از اين رو اعتقاد دارد که در تربیت کودک ونوجوان اين دو اصل مهم :ترغیب به
کارو کوشش و مذمت تنپروری وکاهلی را بايد مد نظر داشت .روشهای تعلیم و تربیت او
مبتنی است بر بهره گیری از پند واندرز ،بیان تمثیل و توجه به پرسش و پاسخ .مهمترين
هدف اين انديشمند بزرگ تعلیم و تربیت، پرورش انسان خوب يا عبد صالح میباشد.
کلیدواژهها: سعدی، تعلیم و تربیت، اختالفات فردی، توارن ومحیط، علم وعمل، پند.
مقدمه
تعلیم: بیاموختن، بیاگاهانیدن، آموزانیدن، آگاه کردن، کسی را چیزی آموختن، تربیت،
پروردن، پرورانیدن است. )دهخدا، ذيل تعلیم( گروهی از انديشمندان بر اين باورند که
واژۀ تعلیم و تربیت، ترجمة کلمة )Education )است و مترجمان تصور نمودهاند که دو
واژۀ تعلیم و تربیت، هیچیک بهتنهايی نمیتوانند جايگزين اين کلمه باشند. لذا، تعلیم و
تربیت را با هم جايگزين فارسی آن نمودهاند. با اين تفاوت که )Education )میتواند
به صورت فعل، قید و صفت بیايد، لیکن تعلیم و تربیت اين ويژگی را ندارد. در روزگاران
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
245
پیشین، بزرگان و انديشمندانی نظیر سعدی، خواجه نصیر و جامی... واژۀ »تربیت« را به
کار برده اند که هم آموزش را در بر میگرفته و هم پرورش را)ابراهیم زاده، ١2٣ :٤٥ )
گرچه بايد اذعان کرد که انسان را به دو بعد آموزشی و پرورشی تجزيه کردن، خطاست و
تربیت يک فرايند واحد است. هر تعلیمی، مقداری تربیت و هر تربیتی تعلیم را در بر
میگیرد. با اين حال، تعلیم و تربیت، امروزه به عنوان يک اصطالح، جا افتاده است. اين
پژوهش بر آن است تا تعلیم و تربیت را از نگاه سعدی، اين شاعر انديشمند سدۀ هفتم
مورد بررسی و تأمّل قرار دهد.
سعدی، به گواهی آثارش، خاصّه گلستان و بوستان، بیش از هر شاعر و سخنور خاور
زمین، به تعلیم و تربیت انديشیده و نظرات تربیتی و اخالقی روشنی را در کسوت
تمثیلها و داستانها و حکايات بسیار رسا، شیوا و جذاب و روشن بیان داشته است. به
گونهای که در هر حکايت، داستان و گفتاری از اين دو اثر ماندگار، پندی و اندرزی نهفته
است. سعدی همزمان با توماس آکويناس )١٢٢٧-١٢٧٤م( مسیحی زندگی میکرده،
اگرچه افکار اين کشیش مسیحی نسبت به روزگار خود بسیار مترقّی بود و به عنوان مربّی
تعلیم و تربیت اشتهار يافته، اما سعدی را بسیار انسانگراتر و مترقّیتر و آزادهتر از او
میبینیم. شايد بتوان نام اين شاعر پرآوازۀ ايران را در صدر صحیفة آزاد مردان جهان امروز
و همة زمانها قرار داد. همین چند بیت »بنی آدم اعضای يک ديگرند...« که حاکی از ارج
نهادن به مقام و شأن »آدمیت« است برای اثبات صحت اين مدعا بسنده است. وقتی آثار
مربیّان بزرگ تعلیم و تربیت را که جهانی شدهاند، مورد تأمّل و بررسی قرار میدهیم،
جايگاه سعدی را به عنوان يک مربیّ تعلیم و تربیت اگر باالتر از آنها نبینیم، پائینتر از
آنها هم نمیبینیم. يک بررسی مقايسهای اين ادعا را ثابت میکند ) عیسوی،١٣2٦ :١٢0 )
در آغاز بايد اذعان داشت که تأکید سعدی بر اهمیّت تعلیم و تربیت تا آنجا است که
مراکز آموزشی زمان خود را بر کانونهای مذهبی »اهل طريق« که در آن زمان پرآوازه
بودهاند، ترجیح و برتری میدهد:
صاحبـدلـی بـه مدرسه آمـد زخانقـاه
گفتم میان عالم و عابد چـه فـرق بـود
بشکست عهد صحبت اهــل طريق را
تا اختیار کــردی از آن ايـن فريـق را
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
246
گفت آن گلیم خويش به درمیبردزموج وين جهد میکند کـه بگیرد غريق را
)گلستان: ١0٤)
بیگمان سعدی از سر ذوق، يا برای اثبات شاعری خويش اين اشعار را چنین دقیق
و پرمعنا وظريف بیان ننموده، بلکه به ارزش مدرسه و ژرفای اهمیّت آن واقف بوده است.
اين نکته قابل تأمل است که هیچیک از مربیّان بزرگ اينسان جسورانه در آن زمان و
حتی سدههای بعد از آن هم يارا و جسارت اظهار اين انديشه را نداشتهاند که مدرسه را
ازکانونهای مذهبی پراهمیّتتر بدانند. با اين وصف تصوّر میرود که سخنسرايی نغز و
پرمغز سعدی، ديدگاه تربیتی وی را با وجود اهمیّت بسیار، تحت الشعاع خود قرار داده
باشد که حق مطلب در مورد سعدی، آن بزرگوار ماندگار به عنوان مربیّ تربیتی به خوبی
ادا نشده است. اين نکته شايان عنايت است که سعدی آن اندازه تربیت را ارج مینهد که
دو باب از گلستان و بوستان را به اين مهمّ اختصاص میدهد. خود او معتقد است که تمام
ده باب بوستان در باب تربیت است:
چو اين کاخ دولت بپرداختم بر او ده در از تربیت ساختم
) بوستان، ٣٧ )
آن بزرگمرد فرزانه میگويد: سخن من در مورد تربیت اين است:
نه در اسب و میدان و چوگان و گوی
)بوستان: ٢2٧٤)
سخن در اصالح است و تدبیر و خوی
سعدی، تربیت را عبارت از مهار کردن نفس امّاره میداند. میگويد: وقتی نفس امّاره،
يا به عبارتی دشمنترين دشمنها با شما همخانه است، با آن بايد پیکار کرد و با وجود
اين خصم درونی، نیازی به پیکار با دشمن بیگانه نیست. کسانی که نفس امّاره را مهار
میکنند و لجام به دهان اين خوک میزنند، در مردانگی گوی سبقت را از رستم و سام
میربايند. شیخ بر اين باور است:
چو سلطان عنايت کند با بدان
ترا شهوت و حرص و کین و حسد
کجا ماند آسايش بخردان
چو خون در رگانند و جان در بدن
)بوستان: ٢22١)
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
247
آنگاه که عقل بر وجود آدمی حاکم گردد، هوا و هوس جايی برای خودنمايی نخواهد
داشت؛ براين پايه، مفهوم تربیت از منظر شیخ شیراز عبارت است از: مهار نمودن خوک
نفس و تسلّط عقل و خرد بر احساسات و هوی و هوس ناسنجیدۀ دنیوی. از منظر سعدی
به عنوان صاحب نظر در مسايل تعلیم وتربیت ، نکات مهمّ تربیتی را میتوان درمقوالت
زير خالصه کرد:
ـ تربیت مراحلی دارد، محیط و وراثت بر تعلیم و تربیت تاثیردارد ، اختالفات فردی را
در تعلیم و تربیت نبايد ناديده گرفت، تجربه و عمل را در تعلیم و تربیت بايد توأمان به
کار گرفت. تعلیم و تربیت بر رفتارهای اجتماعی تأثیر دارد. سعدی با توجه به اين مؤلفهها
روشهايی را برای نیل به اهداف تربیتی مطرح میسازد که در اين پژوهش به اجمال به
آن اشارت می شود.
مراحل تربیت
آن گونه که از آثار شیخ مشهود است، وی مراحل محتلف تربیت را به سه دورۀ کودکی،
جوانی و پیری تقسیم میکند.
کودکی: شیخ شیراز مهمترين و سرنوشتسازترين دورۀ آموزش و پرورش را، سالهای
نخستین رشد کودک میداند. کودک در اين سنین تربیتپذير است. اگر در اين مرحله
استادان در باب تربیت وی غفلت ورزند، در بزرگسالی به سختی تربیت او امکانپذير
میشود. میگويد: کودک در خردسالی چون چوبی تر است هر طور که خواهی میتوانی
آن را بپیچی و تعلیم دهی، اما در بزرگسالی چون چوب خشک میگردد که جز به آتش
راست نمیگردد.
هـــر که در خرديش ادب نکنند
چوب تر را چنان که خواهی پیچ
در بـــزرگی فـالح از او برخاست
نشود خشک جــز به آتش راست
)گلستان: ١٥٥)
الزم به يادآوری است که بخش عمدۀ فراگیری فرهنگ ، دانش و مهارتها در پرتو
تعلیم استادان و مربیّان حاصل میشود. از سوی ديگر، سختی تربیت اولیة کودک، عزّت
و افتخار همة عمر را برای او به ارمغان میآورد. اگر کسی جفای روزگار و سختی تعلیم
معلم را در خردی و جوانی تجربه نکرده باشد، در بزرگسالی صفا و شادی و زندگی توأم با
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
248
خردورزی نخواهد داشت. معلم هم در تربیت کودک بايد تشويق و تنبیه را باهم درآمیزد.
سعدی در رفتار با بزرگترها و مخصوصاً با دشمنان هم توأم بودن درشتی و نرمی را
میپسندد و میگويد:
درشتی و نـــرمی بـه هم در به است چو رگ زن که جراح و مرهم نه است
)بوستان: ١٢)
تا قرن هجدهم، عموماً حتی انديشمندان فکر میکردند که تأديب کودک جايز است تا به
اين وسیله شیطنت و گناه و پلیدی از نهاد او دور شود، ولی ظهور »امیل« کودک خیالی،
ژان ژاک روسو نشان دهندۀ مخالفت روسو با تنبیه کودک است. سعدی گاهی تنبیه را
ضروری میبیند؛ میگويد:
نوآموز را ذکر و تحسین و زه ز توبیخ و تهديد استاد به
)بوستان: ٣١٦0)
کودک بايد از معلم يا مربیّ يا پدر و مادر ترس و هراسی در دل داشته باشد، اما ترسی
که مبنايش بر احترام و دوست داشتن باشد، نه ترس از تنبیه و چوب و چماق که با دست
يازيدن به چنین اعمالی، هراس از دل کودک رخت برمیبندد و سخن بزرگان را بیاهمیّت
تلقی خواهد کرد.
جوانی: از ديد سعدی مرحلة ديگر تربیت، دورۀ جوانی است. باب پنجم گلستان را به
جوانی اختصاص میدهد که شامل بیست حکايت در وصف بهار زندگانی است. مرحلة
جوانی نیز، از نظر سعدی اهمیّت ويژهای دارد. اين دوران پر از شور و عشق است، و جوان
لبريز از احساسات. در کارها بیشتر تحت تأثیر احساس عمل میکند تا عقل. جوان از نظر
سعدی پرغرور است و متکبّر و جاهل در حکايت ٦ گلستان در باب ضعف می نويسد:
»وقتی به غرور جوانی بانگ بر مادر زدم، دلآزرده به کنجی نشست و گريان همیگفت
مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟
چه خوش گفت زالی به فرزند خويش
گر از عهد خرديت ياد آمدی
چو ديدش پلنگ افکن و پیل تن
که بیچاره بودی در آغوش من
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
249
نکردی در اين روز بر من جفا که تو شیرمردی و من پیرزن
)گلستان: ١٥٢)
سعدی اعتقاد دارد جوان اگرچه دوران کودکی را پشت سر گذاشته، لیکن هنوز تجربة
کافی برای زندگی اجتماعی کسب نکرده است. اگرچه قوی و زورمند است، اما فاقد تجربة
جنگاوری است. در حکايت ١٧ باب »در تأثیر تربیت« گلستان از جوانی صحبت میکند
که در سفر بلخ بامیان با وی بوده است. جوانی زورمند، سپرباز و چرخانداز و سلحشور که
به اندازۀ ده مرد توانايی داشت، اما نازپرورده بود و کمتجربه و رعد کوس دالوران به گوشش
نرسیده. اتفاقاً حرامیان که دو نفر بودند، راه را بر آنها میگیرند. جوان بر خود میلرزد و
خود را میبازد و سعدی میگويد:
نه هر که موی شکافد به تیر جوشن خای بــه روز حملــه جنگــاوران بدارد پــای
) گلستان:١٦١)
دورۀ پیری: از نظر سعدی دورۀ پیری را میتوان به دو مقوله تقسیم نمود:
الف( پیری و خرد: از نظر سعدی عاقل و خردمند، دورۀ پیری دوره پختگی، آزمودگی و
تعقّل است، البته ضعف و سستی نیز در اين سن بر انسان عارض میگردد. باب ششم از
گلستان را در وصف اين دوره نگاشته است. سعدی در »گفتار اندر تقويت مردان کارآزموده«
از آزمودگی مردان جهانديده و پا به سن گذاشته، سخن میگويد و اين که از جوانان
شمشیرزن، نبايد ترسید که ناپختهاند و به جوانان توصیه میکند که:
به رأی جهانديدگان کار کن
نترس از جوانان شمشیرزن
خردمند باشد جهانديده مرد
که صید آزموده است گرگ کهن
حذر کن زپیران بسیار فن
که بسیار گرم آزموده ست و سرد
)بوستان: ١0٤2)
حکايت ٤ از باب پنجم گلستان سعدی از پختگی و آزمودگی دوران پیری سخن
میگويد:
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
250
»روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم و شبانگه به پای گريوهای سست مانده، پیرمرد
ضعیف از پس کاروان همیآمد و گفت: چه خسبی که نه جای خفتن است؟ گفتم چون
روم که نه پای رفتن است؟ گفت: اين نشنیدی که صاحبدالن گفتهاند: رفتن و نشستن به
که دويدن و گسستن
ای که مشتاق منزلی مشتاب
اسب تازی دو تک رود به شتاب
پند من کار بند و صبر آموز
و اشتر آهسته میرود شب و روز
)گلستان: ١٥٢)
ب( پیری و سستی: سعدی در حکايت 2 از باب ششم گلستان )در ضعف و پیری(
میگويد: پیرمردی را گفتند چرا زن نکنی؟ گفت: با پیرزنانم عیش نباشد. گفتند جوانی
بخواه چون مکنت داری، گفت: مرا که پیرم با پیرزنان الفت نیست، پس او را که جوان
باشد با من که پیرم چه دوستی صورت بندد؟ )گلستان: ١٥٣)
اثر توارث بر تربیت
يکی ديگر از مقوله های تربیتی که شیخ شیراز به آن عنايت دارد، اثر توارن بر تربیت
است. او بر اين اعتقاد است که يکی از عوامل مهمّ تربیت، توارن است و اين مسئله را در
کسوت زيباترين کالم و مؤثر ترين سخن اظهار میدارد و استعداد ذاتی و فطری و گوهر
انسانی را در تربیّت مهمّ میداند و بر اهمیّت آن صحه میگذارد.
زمین شوره سنبل برنیارد
نکويی با بدان کردن چنان است
در او تخم و عمل ضايع مگردان
که بد کردن به جای نیکمردان
)گلستان:٦٢)
به اعتقاد سعدی، اگر استعداد فطری نباشد، تربیت چندان مؤثر واقع نمیشود.
درحکايت اوّل گلستان از باب هفتم در تأثیر تربیت، اثر وراثت و استعداد ذاتی را متذکّر
میشود و میگويد بايد زمینه و استعداد مناسب باشد تا تربیت صورت پذيرد، در غیر اين
صورت اين مهمّ ممکن نگردد:
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
251
»يکی از وزرا را پسری کودن بود، پیش يکی از دانشمندان فرستاد که مر اين را تربیتی
میکن مگر عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و مؤثر نبود. پیش پدرش کس فرستاد که
اين عاقل نمیشود و مرا ديوانه کرد.
چون بود اصل گوهری قابل
هیچ صیقل نکو نداند کرد
سگ به دريای هفتگانه بشوی
خر عیسی گرش به مکه برند
تربیت را در او اثر باشد
آهنی را که بد گهر باشد
که چو تر شد پلیدتر باشد
چون بیايد هنوز خر باشد
)گلستان: ١٥٤)
سعدی اعتقاد ندارد که بعضی از انسانها ذاتاً شرير آفريده میشوند و بعضی نجیب و
اصیل. بیان بنیآدم اعضای يکديگرند يا اين نکته که سگ اصحاب کهف مردم میشود و
گِلی خوشبوی بوی گُل میگیرد، نشاندهندۀ اين شیوۀ تفکر است.
اثر محیط بر تربیت
شیخ مصلحالدين به موازات توارن و اثر آن بر تربیت، نقش محیط را نه تنها ناديده
نمیگیرد، بلکه آن را بسیار مهمّ تلقی میکند. گفتنی است بیشتر مربیّان تعلیم و تربیت
دنیای اسالم و دنیای غرب حتی قرنها بعد از شیخ نیز چندان توجّهی به تأثیر محیط بر
تربیت نداشتند. سعدی با بینش و بصیرت و آگاهی خود، محیط را يکی از عوامل مهمّ
در تعلیم و تربیت جلوه میدهد. همچنان که امروزه نیز اغلب روانشناسان و علمای تعلیم
و تربیت، محیط را از توارن پرارزشتر میدانند. اين مسئله بعد از جیمز دوی واتسون
)Watson Dewey James )ـ زادۀ ٦ آوريل ١1٢2 میالدی در شیکاگو ـ زيست
فیزيکدان و متخصّص علم ژنتیک آمريکايی و رفتارگرايان جلوهی ويژه پیدا کرده است.
نخست واتسون نقش غرايز را در رفتار پذيرفت و در کتابش به نام »رفتار، مقدمهای بر
روانشناسی تطبیقی« به وصف يازده غريزه پرداخت، از جمله غريزهای که با رفتارهای
تصادفی سروکار دارد. در سال ١1٢٥میالدی، واتسون موضع خود را تغییر داد و مفهوم
غريزه را رد کرد و استدالل نمود آن جنبههايی از رفتار انسان که به نظر غريزی میرسند،
درحقیقت پاسخهای شرطیشدۀ اجتماعی هستند. با پذيرش اين نظر که يادگیری کلید
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
252
فهم رشد رفتار آدمی است، واتسون به صورت يک رفتارگرای افراطی درآمد. او از اين هم
فراتر رفت و نه تنها غرايز را در نظام خود رد کردف بلکه از پذيرش اين که توانايیها، خلق
و خو يا هر نوع استعداد ارثی هم وجود دارد، امتناع نمود. وی معتقد بود که کودکان با
توانايی ورزشکار يا موسیقیدان بزرگ به دنیا نمیآيندف بلکه بهوسیلة والدين يا معلمان
که رفتارهای مناسب را تشويق يا تقويت میکنند، به آن جهت هدايت میشوند. اين تأکید
واتسون بر تأثیر بیش از حد تربیت والدين و محیط اجتماعی، با اين نتیجهگیری که هر
کسی میتواند کودکان را برای هرچه که بخواهد تربیت کند، يکی از داليل شهرت بیاندازۀ
واتسون بود.) عیسوی، ١٣2٦ :١١٢)
سعدی آگاه خیلی پیشتر از واتسون معتقد بود که محیط غنی میتواند تأثیر بسزايی
روی شخصیّت و آيندۀ انسان داشته باشد، لذا توصیه میکند که اگر میخواهید نامتان
ماندگار باشد، به کودکان خود خردمندی، پرهیزگاری، بیاموزيد وآنها را بر آموختن حرفه-
ای ترغیب نمايید. حتی اگر ثروتی چون قارون هم داشته باشید، برای تأمین آيندۀ فرزند
خود بر دستگاه و مال و منال دنیوی تکیه نکنید، چه همة آنها فناپذيرند. در روزگار
نامرادی کسی که حرفهای بداند، دست نیاز پیش ديگران دراز نمیکند:
چو خواهی که نامت بماند بجای
... خردمند و پرهیزگارش برآر
به خردی درش زجر و تعلیم کن
مکن تکیه بر دستگاهی که هست
به پايان رسد کیسه سیم و زر
چو بر پیشهای باشدش دسترس
پسر را خردمندی آموز و رای
گرش دوست داری به نازش مدار
به نیک و بدش وعده و بیم کن
که باشد که نعمت نماند به وقت
نگردد تهی کیسه پیشه ور
کجا دست حاجت برد پیش کس؟
)بوستان: ٣١٦٦)
در حکايت هشتم گلستان میگويد: هر که با بدان نشیند نیکی نبیند:
وحشت آموزد و خیانت وريو
نکند گرگ پوستین دوزی
)گلستان: ٧٧)
گر نشیند فرشتهای با ديو
از بدان جز بدی نیاموزی
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
253
محیط نامناسب میتواند فرشتهای را به خیانت وادارد. امروز اثر محیط بر تربیت انسان
روشن است. در قرن هفتم، بیان اين مسائل، خالقیت و تدبیری خاص میطلبد. اين مطالب
بیانگر آن است که سعدی از زمان خود بسیار مترقّیتر بوده است.
برای خواننده اين پرسش مطرح میگردد که سعدی محیطگراست يا معتقد به توارن
است؟ آن زمان که با کالم سعدی همراه میشوی، در نگاه اول نوعی تناقض در افکار وی
میبینی. اما واقعیت اين است که سعدی وقتی از توارن و اهمیّت آن میگويد، با حکايت
و تمثیلها چنان مینماياند که فقط توارن مهمّ است، نه محیط و برعکس، وقتی از محیط
صحبت میکند، نقش توارن را بسیار کمرنگ میکند. حال آن که او بر اين باور است که
توارن و محیط، هر دو در ساختار شخصیّت آدمی نقش مهمّی را ايفا میکنند. امروزه
چنانچه اشارت شد، کسانی هستند که به محیط، عنايت بیشتری دارند تا به توارن.
بعضیها هم به توارن توجّه دارند و محیط را در تربیت انسان کم اثرتر جلوه میدهند.
سعدی هر دو را در شکل دادن به شخصیّت آدمی مؤثر میداند.
تأثیر اختالفات فردی درتربیت
سعدی به تفاوتهای فردی توجّه دارد و میداند که اين تفاوتها در يادگیری نقشی
مهمّ دارند. او بر اين باور است که هريک از انسانها توانايیها و قابلیتهای خاص خود را
دارند. بنابراين، اگر از يک نوع آموزش برخوردار شوند، بازخورد اين آموزش در بین آنها
متفاوت خواهد بود. آن توانايیهای ويژه در يادگیری اثرگذار است. سعدی در اين باب پای
نیفشرده، لیکن اين مطلب را میدانسته و به اختالفات انسانها در تعلیم و تربیت به نیکی
واقف بوده؛ در باب هفتم بوستان، در حکايت درويش صاحبنظر و بقراط حکیم، میآورد:
... دو کس بر حديثی گمارند گوش
يکی پند گیرد دگر ناپسند
از اين تا بدان، ز اهرمن تا سروش
نپــــردازد از حـــرفگیـــری بـــه پند
)بوستان: ٣٢)
سعدی بر اين باور است که مجموعة توانايیهای درونی فرد، سبب تفاوت در يادگیری
میشود، هرچند که محیط و نوع آموزش هم يکسان باشد.
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
254
رابطة علم و عمل
امروزه مکتب عملگرايی شايد يکی از موفقترين مکاتب تعلیم و تربیت به شمار رود
و اغلب کشورهای پیشرفتة جهان نظیر آمريکا و بعضی از کشورهای اروپايی در آموزش و
پرورش اين ايدئولوژی را عملی ساختهاند. در بین معلمانِ تعلیم و تربیت، توأم بودن عمل
و علم تئوری بسیار اهمیّت پیدا کرده است. )عیسوی، ١٣2٦ :١٥0 )سعدی در قرن هفتم،
میگويد: »دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بیفايده کردند: يکی آن که اندوخت و نخورد
و ديگر آن که آموخت و نکرد.
علم چندان که بیشتر خوانی
نه محقق بود نه دانشمند
آن تهی مغز را چه علم و خبر
چون عمل در تو نیست نادانی
چارپايی بر او کتابی چند
که بر او هیزم است يا دفتر«
)گلستان: ١٧0)
عالم بی عمل را درخت بی ثمر يا زنبور بیعسل لقب داده ، و سعی در آموحتن علم بدون
عمل را بیهوده دانسته است. اين نکات نشان از گستردگی تدبیر و ژرفای انديشة واالی
سعدی دارد که هفتصد سال پیش سخنی را بیان داشته که امروز نشانگر فکری پیشرفته
و مترقی است؛ او بر توأمان بودن علم و عمل تأکید بسیار ورزيده است. او از يک سو افراد
را به کار و کوشش تشويق و ترغیب میکند و از سوی ديگر، تنبلی و کاهلی را مالمت
مینمايد. توجّه ويژهای به حرفه و شغل و يا بهتر بگويیم حرفه و فن دارد.
1 .تشويق به کاروکوشش
در تعاريف کار گفتهاند: »فعالیّتی است نسبتاً دائمی که به تولید کاال و خدمات
میانجامد و در ازای آن دستمزدی تعلق میگیرد.« )شفیع آبادی، ١٣٥1 :٥٣ )سعدی،
کلمة »کار« را در آثارش، بیشتر از هر کلمه و واژۀ ديگر يعنی بیش از دويست بار به کار
برده است. اين حاکی از آن است که سعدی به نقش مهمّ کار در زندگی انسان واقف بوده
و خوشبختی يا بدبختی انسان را ثمرۀ کار و کوشش دانسته است. آثار خود او نیز حاصل
کار و تالش اوست، لذا بیش از هر انديشمند ديگری اشتغال ورزيدن به کار، شغل و حرفه
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
255
را مطرح ساخته است. حکايت »درويش با روباه« در بوستان مشهور است و توجّه سعدی
را به کار و کوشش نشان میدهد:
برو شیر درنده باش ای دغل
چنان سعی کن کز تو ماند چو شیر
به چنگ آر و با ديگران نوش کن
بخور تا توانی به بازوی خويش
چو مردان ببر رنج و راحت رسان
مپندار خود را چو روباه شل
چه باشی چو روبه به وامانده سیر؟
نه بر فضله ديگران کوش کن
که سعیت بود در ترازوی خويش
مخنّث خورد دسترنج کسان
)بوستان: ١٣٦٦)
سعدی همگان را به کار و عمل ترغیب میکند و میگويد هرکس بايد از کودکی
حرفهای بیاموزد تا سربار ديگران حتی پدر و مادرش نگردد. چه گنج قارون هم تمامی
میپذيرد و نعمت دنیوی هم باقی نمیماند؛ بنابراين نبايد تکیه بر دستگاه و مال اين
جهانی کرد، ولی حرفه و پیشه ماندگار است و میتواند وسیلة امرار معاش فرد گردد.
امروزه در تعلیم و تربیت کشورهای مختلف به داشتن تخصّص حتی در کارهای ساده
بسیار توجّه میشود.
بیاموز پرورده را دسترنج
مکن تکیه بر دستگاهی که هست
به پايان رسد کیسه سیم و زر
چو بر پیشهای باشدش دسترس
و گر دست داری چو قارون به گنــــج
که باشد که نعمت نماند به دست
نگردد تهی کیسة پیشه ور
کجا دست حاجت برد پیش کس
)بوستان ٣١٦٦)
2 .مذمّت تن پروری
در حکايت »درويش با روباه« سعدی مردم را از سستی و کاهلی و تنپروری بر حذر
میدارد:
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
256
برو شیر درنده باشای دغل
چو مردان ببر رنج و راحت رسان
مینداز خود را چو روباه شل
مخنّث خورد دسترنج کسان
)بوستان: ١٣٦٦)
سعدی بر عمری که بیهوده سپری شده باشد، افسوس میخورد و افراد را هشدار
میدهد که مراقب باشند که عمر را به بطالت نگذرانند. او مخالف سستی و کاهلی است.
میگويد: »يک شب تأمل ايام گذشته میکردم و بر عمر تلف کرده تأسف میخوردم و
سنگ سراچة دل را به الماس آب ديده میسفتم و اين ابیات مناسب حال خود میگفتم:
هر دم از عمر میرود نفسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
خجل آن کس که رفت و کار نساخت
چون نگه میکنم نماند بسی
مگر اين پنج روزه دريابی
کوس رحلت زدند و بار نساخت«
)گلستان: ٥٢)
سعدی کسی را که تالش وکوششی برای امرار معاش نمیکند، مستحق نفرين میداند.
هشدار میدهد که عمر میگذرد، پس چه وقت انسان تهیدست رفته به بازار دار فنا به
خود میآيد و برگ عیشی به گور خويش می فرستد؟
برگ عیشی به گور خويش فرست
عمر برف است و آفتاب تموز
ای تهی دست رفته در بازار
کس نیارد ز پس، ز پیش فرست
اندکی ماند و خواجه غره هنوز
ترسمت پر نیاوری دستار
)گلستان: ٥٢)
کسی که تنبلی و سستی پیشة خود سازد، وقت خرمن خوشهای نخواهد چید.
هر که مزروع خود بخورد به خويد وقت خرمنش خوشه بايد چید
)گلستان: ٥٢)
تنپروری، بیکارگی را تقبیح میکند و مردم را به سعی و کوشش تشويق مینمايد.
البته معتقد است انسان در تالش خود تنها به نیروی بازو، خالقیت و ابتکار شخصی
نمیتواند متکی باشد، اگرچه به هیچ عنوان منکر آنها نیست، لیکن میگويد در همه حال
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
257
بايد به خداوند امید داشت و به او برای موفقیّت توکّل کرد، زيرا نهايت حق است که يد
قدرت و توانايی میبخشد.
3 .حرفه وپیشه
سعدی بر آن است که افراد را بايد از کودکی به کار و کوشش عادت داد و به آنان
آموخت که از دسترنج خود اسباب معیشت خويش را فراهم آورند تا سر بار ديگران، حتی
پدر و مادر توانگر نشوند. اين اصل تربیتی که سعدی هفت قرن و نیم پیش مطرح کرده،
امروزه يکی از اصول مهمّ آموزش و پرورش است. )تنکابنی: ١٣2٢ص٧٦ )يکی از مسائل
آموختنی که در متن کار و کوشش است و بايد از کودکی آغاز شود، حرفه و پیشه است.
سعدی معتقد است که کیسة سیم و زر تمام میشود، لیکن پیشه و هنر تمامی ندارد.
به پايان رسد کیسه سیم و زر
چو بر پیشهای باشدش دسترس
نگردد تهی کیسة پیشهور
کجا دست حاجت برد پیش کس
)بوستان: ٣١٦٦)
سعدی در جای ديگر گلستان میگويد: کسانی که به ديار غربت میروند، بهسختی و
محنت گرفتار میآيند، مگر پیشهوری که پیشهای آموخته باشد.
گر، به غريبی رود از شهر خويش
ور به خرابی فتد از مملکت
سختی و محنت نبرد پینهدوز
گرسنه خفتد ملک نیمروز
)گلستان: ١٢١)
سعدی حرفه و پیشه را يکی از عناصر مهم برای امرار معیشت و بقای زندگی میداند.
روشهای مؤثر تعلیم وتربیت
سعدی آنچه را که آموخته بود، به روشهای مختلف به شاگردان و مخاطبین خود
انتقال میداد. روشهايی که او به کار میبرد، عبارتند بودند از: پند و اندرز )موعظه(،
تمثیل )داستانسرائی(، پرسش و پاسخ )مناظره(.
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
258
1 -پند واندرز
اين حکیم خردمند اغلب ارزشهای اجتماعی را به خوانندگان و شنوندگان خود به
صورت پند و اندرز گوشزد کرده. در خور ذکر است که اين نصايح را هم برای عامة مردم
و هم برای شاهان و حاکمان بیان داشته است. سراسر گلستان و بوستان آکنده از نکات و
وقايعی ظريف است که سعدی آنها را به صورت وعظ و پند و اندرز بیان داشته است. در
حکايت ١0 از باب دوم گلستان آمده است:
»در جامع بعلبک وقتی کلمهای چند به طريق وعظ میگفتم با قومی افسردۀ دل مرده
و راه از صورت و معنی نبرده، ديدم که نفسم در نمیگیرد و آتشم در هیزم تر اثر نمیکند.
دريغ آمدم تربیت ستوران و آينه داری در محلت کوران...« )گلستان: 10)
2ـ تمثیل
سعدی شیرينسخن، مقاصد و اهداف خود را که حاصل تجارب و آزمودههای سالها
تعلیم و تعلّم و مسافرت و معاشرت با طبقات مختلف است، به صورت تمثیل و داستان
بیان کرده است. سعدی بهخوبی واقف بوده که پند و اندرز غیرمستقیم و به صورت تمثیل
و داستان اثر ويژهای دارد. از اين رو گلستان و بوستان را به زيور حکايت و داستان آراسته
است. لحن مهربان و صمیمی سعدی در بیان همة داستانها، از عدل و داد و بیداد گرفته
تا عشق و جوانی جوانان، از اخالق درويشان و پای صحبت آنان بودن تا عشق و شور مستی
عرفا و... قابل تأمل است. او انسان بودن، صفا و يکرنگی و متخلّق به اخالق الهی شدن را
به خوانندگان خود يادآوری میکند. به راستی در هر داستانی از سعدی هدف و نتیجهای
پندآموز نهفته است. اگر چه حدود هفتصد سال از اين داستانها میگذرد، اما چنان
عمیق و پرمعنا و زنده و پويا هستند که گويی برای عصر حاضر نوشتهاند. سعدی حکیمانه
داستانها را به گونهای به پايان میبرد که همیشه برد و پیروزی با ارزشهای متعالی و
قهرمانهای صاحب فضیلت است.
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
259
3ـ پرسش وپاسخ
روش مناظره، جدل، ديالکتیک يا پرسش و پاسخ را به سقراط، فیلسوف يونانی نسبت
میدهند. اين شیوه که روشی برای کشف حقايق بوده، در بین علما و فضالی اسالمی نیز رواج
داشته است. شیخ اجل نیز از اين شیوه برای تعلیم آنچه که میخواسته، بهره برده است. برای
نمونه در اشعار ذيل:
دوش مرغی به صبح مینالید
يکی از دوستان مخلص را
گفت: باور نداشتم که ترا
گفتم: اين شرط آدمیت نیست
عقل و صبرم ببرد و طاقت وهوش
مگر آواز من رسید به گوش
بانگ مرغی کند چنین مدهوش
مرغ تسبیحگوی و ما خاموش
)گلستان: 1٧)
برنامه ومحتوای تربیتی سعدی
سعدی محتوای تربیت يا به عبارتی برنامة آموزشی خود را بر دينباوری و علمآموزی
بنا مینهد. البته علمی که در خدمت دين و ايمان قرار گیرد.
1ـ دينباوری
يکی از مقولههای مهمّ محتوای تربیت، دينباوری است که سعدی سخت به آن پايبند
است. او در مقدمة بوستان و ديباچة گلستان از قدرت اليزال خداوند سبحان سخن رانده
و با نام و ياد او هر دو اثر را آغاز کرده و نام مبارک حق را زيب و زيور دو اثر جاويدان خود
ساخته است. بوستان را با اين بیت آغاز میکند:
به نام خدايی که جان آفريد سخن گفتن اندر زبان آفريد
)بوستان: ١)
و گلستان را با »منت خدای را عز وجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر
اندرش مزيد نعمت... « آغاز کرده است. )گلستان: 1٧)
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
260
2ـ علم باوری
يکی ديگر از مقولههای تربیتی از نظر شیخ شیراز، علمباوری است که به اختصار آن
را بیان میداريم: اگرچه يکی از ناگوارترين پیامدهای حملة مغول به ايران، افول علم و
علمباوری و انحطاط عقلی و فکری بود، لیکن سعدی از خاندانی با علم و تقوا برخاسته
بود، خود او گويد:
همه قبیلة من عالمان دين بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
)غزلیات: ٣٢ )
او افزون بر محیط خانوادگیش که آکنده از دينباوری و دانشاندوزی بود، خود
فرزانهای متبحر در علوم دينی و آشنا به اخالقیات و عرفان و حکمت عملی و سیاست و
صاحبنظر در مسائل اجتماعی بود. سعدی با واژههای مختلف، اهمیّت علم و عالم را در
آثارش يادآوری میکند. واژههايی نظیر علم، دانش، عالم، دانشمند، فاضل، استاد، شاگرد،
مدرس، معلم، تعلیم، درس، مکتب، آموزش، عقل، خرد، هوش، هوشمند، صاحبدل، فقیه
و ... انديشههای سعدی مبتنی بر عقل و خرد و به عبارت ديگر بر پاية علمباوری است و
علم در انديشة وی جايگاه ويژه دارد.
صاحبدلی به مدرسه آمد زخانقاه
گفتم: میان عالم و عابد چه فرق بود
گفت: آن گلیه خويش به در میبرد زموج
بشکست عهد صحبت اهل طريق را
تا اختیار کردی از آن اين طريق را
وين جهد میکند که بگیرد غــريق را
)گلستان: ١0٤)
اگرچه مشتاقانه به اصحاب طريقت گرايش دارد، لیکن مدرسه را بر خانقاه ترجیح
میدهد. چون عابد گلیم خويش به در میبرد و عالم گلیم ديگران را. سعدی اساس و
بنیان شخصیّت انسان را خرد و علم قرار میدهد و اين که خردمندان ماية ترقی جامعهاند.
به اعتقاد شیخ مالک برتری افراد برای اداره کشور، به عنوان مردان حکومت خرد و دانايی
است و لذا برای واگذاری کارهای مهمّ به افراد:
به عقلش ببايد نخست آزمود بــه قدر هنر جايگاهش فزود
)بوستان: ٣٢1)
تعلیم وتربیت از منظر سعدی
261
اهداف تربیتی
سعدی، اين متفکر فرزانه در گلستان از آنچه هست و واقعیت دارد، سخن میگويد. به
اين معنی که او نگرشی واقعگرايانه دارد، امّا در بوستان آرمانگراست، يعنی آنچه را که
بايد باشد، بیان میدارد. آرمان از نظر سعدی، عبارت است از آرزوها و خواستههای درونی
و آن چیزی که در نیّت خود ايشان پرورش داده شود و کاستن افسوس، وسواس و رنج و
اندوهی است که در درون وی وجود دارد. آرزوهايی که در صورت تحقق آنها، در مدينة
فاضله به روی انسانها گشوده میشود. سعدی در مکتب انسانساز اسالم تربیت يافته
است، لذا تعلیمات وی به عنوان معلم يا متعلم، تحت تأثیر اين مکتب بوده است. هدف او
از تعلیم و تربیت، پرورش انسان خوب يا عبد صالح میباشد. عبد صالح شیخ هم برای
دنیای مادی ارزش قايل است و هم برای دنیای معنوی و آرمانها. او عاشق همة عالم اعم
از مادی و معنوی است، چون هر دو عالم را عطیة الهی می داند.
خالصة سخن آن که سعدی در پرورش عبد صالح ، کودکی ونوجوانی را از مهمترين
مراحل تربیت میداند. او بر اين باوراست که هم توارن و هم محیط بر تربیت کودک
تأثیری شگرف دارند. در عین حال اختالفات فردی را هم در تربیتپذيری کودک ناديده
نمیگیرد. او در تربیت، رابطة علم و عمل )کار و کوشش( را مهم میپندارد. از اين رو
اعتقاد دارد که در تربیت کودک و نوجوان، اين دو اصل مهم: ترغیب به کار و کوشش و
مذمت تنپروری وکاهلی را بايد مد نظر داشت. روشهای تعلیم و تربیت او مبتنی است بر
بهرهگیری از پند و اندرز ، بیان تمثیل و توجه به پرسش و پاسخ. همچنان که اشارت رفت،
مهم ترين هدف اين انديشمند بزرگ تعلیم و تربیت، پرورش انسان خوب يا عبد صالح
میباشد. انسان خوبياعبد صالح دارایفضايلیچون عدل، انسان دوستی، احسان ونیکويی
به همنوعان و.. است و اين ويژگیها را در ابواب دهگانة بوستان ذکر نموده است.
منابع
ـ ابراهیمزاده، عیسی )١٣٧٦ )فلسفه تربیت. تهران: انتشارات دانشگاه پیام نو
ـ تنکابنی و ديگران، حمید )١٣2٢ )شناخت مفاهیم سازگار با توسعه در فرهنگ و ادب
فارسی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
PROF. DR. FATEMEH MODERRESİ
262
ـ دهخدا، علیآکبر )١٣٣٤ )لغتنامه. تهران: انتشارات دهخدا.
ـ سعدی شیرازی )١٣٥٥ )کلیات )گلستان سعدی(، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران:
انتشارات جاويدان
ـ سعدی شیرازی )١٣٧٣ )گلستان به کوشش غالمحسین يوسفی. تهران: انتشارات شرکت
سهامی انتشاراتی خوارزمی
ـ سعدی شیرازی )١٣٧٢ )بوستان سعدی. به کوشش غالمحسین يوسفی، تهران: شرکت
سهامی و انتشارات خوارزمی.
ـ شفیعآبادی، عبداهلل )١٣20 )راهنمايی شغلی و تحصیلی. تهران: انتشارات دانشگاه پیامنور.
ـ عیسوی، محسن )١٣2٦ )تعلیم وتربیت در آثار سعدی، پايان نامة دکتری، به راهنمايی
دکتر محمدجعفر پاکسرشت، دانشگاه اهواز
Konular
- PARS DERGİSİ
- ŞU’ARÂ HOCASI MÂDER-ZÂD BİR ŞÂİR: ZÂTÎ
- KLÂSİK TÜRK EDEBİYATINDA ŞEM’Ü PERVÂNELER VE LÂMİ’Î ÇELEBÎ’NİN ŞEM’Ü PERVÂNE MESNEVİSİ
- FARS EDEBİYATINDA METAFİZİK YOLCULUKLAR
- شاعران فارسی سرای وفارسینويس ارزرومی
- تعلیم وتربیت ازمنظر سعدی
- توازن موسیقايی غزلهای سعدی
- YAŞAR KEMAL’İN İNCE MEMED ROMANI İLE SADIK ÇUBEK’İN TENGSİR ADLI ROMANININ KARŞILAŞTIRMASI
- YAVUZ SULTAN SELİM’İN DÎVÂNINDA OLMAYAN FARSÇA ŞİİRLERİ
- KÜÇÜKASYA’DA İSLAMİYET (DER İSLAM IN KLEIN ASIEN)
- ERKEN DÖNEM FARSÇA MESNEVİLERDE BEZM - IYRD.
- RÛDEKÎ-Yİ SEMERKANDÎ (Ö. 329/940)
- NAZÎRÎZÂDE EMÎN’İN ŞEYHÜLİSLÂM FEYZULLAH EFENDİ’YE FARSÇA METHİYELERİ
- HAYRETÎ DİVANINDA GEÇEN “GAM” KELİMELERİNİN TASARIMLARI
- BÂBÂ TÂHİR-İ HEMEDÂNÎ DİVANININ MEHDÎ-İ HAMÎDÎ NÜSHASINDA GEÇEN DOBEYTÎLERİ VE TÜRKÇE TERCÜMESİ
- EŞREFOĞLU RÛMÎ’NİN GAZELLERİNDE NASİHAT VE NEFİS MUHASEBESİ
- HÂB-I HAYÂL, AYINTABLI HÜSNÜ
- شاعران فارسیسرای و فارسینويس ارزرومی*
- مسئلة »مضمون« در شعر کودکان و نوجوانان
- مأخذ اصلی تمثیل خورندگان پیلبچهدرمثنوی
- وگرايی درهنر ايران
- NEF’Î’NİN TUHFETU’L-UŞŞÂK ADLI FARSÇA KASİDESİ
- ERKEN DÖNEM FARSÇA MESNEVİLERDE BEZM - IIYRD.
- DAKİKÎ-Yİ TUSÎ (Ö. 366/976)
- ÂRİF ÇELEBİ’NİN FARSÇA KASİDESİ VE TÜRKÇE ÇEVİRİSİ
- SÂİB-İ TEBRİZÎ’NİN ŞİİRLERİNDE GEÇEN “HÂB-I BAHÂR” TAMLAMASI ÜZERİNE
- ROMEN DİLİNDE KULLANILAN FARSÇA KELİMELER
- سینمای ایران
- آداب حرب مغول درتاریخ جهانگشای جوینی
- بررسی تطبیقی ضرب المثل های ترکی سنقر با ضرب المثل های زبان فارسی